Goodbye my lover

 

Did I disappoint you or let you down?
Should I be feeling guilty or
let the judges frown?
'
Cause I saw the end before we'd begun,
Yes I saw you were blinded and I knew I had won.
So I took what's mine by eternal right.
Took your soul out into the night.
It may be over but it won't stop there,
I am here for you if you'd only care.
You touched my heart you touched my soul.
You changed my life and all my goals.
And love is blind and that I knew when,
My heart was blinded by you.
I've kissed your lips and held your head.
Shared your dreams and shared your bed.
I know you well, I know your smell.
I've been addicted to you.

Goodbye my lover.
Goodbye my friend.
You have been the one.
You have been the one for me.

I am a dreamer but when I wake,
You can't break my spirit -
it's my dreams you take.
And as you move on, remember me,
Remember us and all we used to be
I've seen you cry, I've seen you smile.
I've watched you sleeping for a while.
I'd be the father of your child.
I'd spend a lifetime with you.
I know your fears and you know mine.
We've had our doubts but now we're fine,
And I love you, I swear that's true.
I cannot live without you.

Goodbye my lover.
Goodbye my friend.
You have been the one.
You have been the one for me.

And I still hold your hand in mine.
In mine when I'm asleep.
And I will bare my soul in time,
When I'm kneeling at your feet.

Goodbye my lover.
Goodbye my friend.
You have been the one.
You have been the one for me.

I'm so hollow, baby, I'm so hollow.
I'm so, I'm so, I'm so hollow

JAMES BLUNT

 

 

دانلود آهنگ   

 

آهنگ این وبلاگ بود که از طریق دکتر مزیدی بهش رسیدم.

 

 

یک ابتکار

 

ابتکار یک روحانی در خصوص جوانان!

آقا جون نرخ قیمت ها بالاست، ارزون تر حساب کن مشتری شیم! : دی

 

پ.ن صبح یه روز تعطیل ساعت 6 از خواب ناز بیدار شدم مثلا بشینم درس بخونم اما ابتکار

این حاج آقا نگذاشت!

 

قیصر

 

"قطار می رود

                تو می روی

تمام ایستگاه می رود

و

 من چقدر ساده ام

که سال های سال

در انتظار تو

کنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان

به نرده های ایستــــــگاه رفته

تکیه داده ام! "

                     شادروان قصیر امین پور

 

 

+ جرئت دیوانگی

  

 

...

 

اگر نهی تو لب خود بر لب من مست شوی       آزمون کن که نه کمتر ز می انگورم *

 

 

سر شب بود بدجوری خسته بودم و تصمیم گرفتم تلافی این هفته رو در بیارم و بعد

از خوردن شام مختصری رفتم زیر پتو! ساعت حدود 7:30  بود فکر کنم تی وی روشن

و ... ساعت 2 بیدار شدم با چشمای نیمه باز دنبال کنترل تی وی و اونو روی تایمر

گذاشتم با همون وضعیت هم موبایل رو چک کردم و دیدم  یه پیامک از دوست نازنینی

دارم در این مورد که آهنگ مورد علاقه ای که دوست داشتم برو برام ایمیل کرده!

صبح ساعت 6 از خواب بیدار شدم و تریپ ورزشی زدم و تا سر کوچه رفتم یه نون

بربری داغ گرفتم! هوا عالی بود. کوچه خلوت ...فقط گنجشکا بودن که روی درختای

کوچه غوغایی به پا کرده بودن عجیب!

اومدم خونه کتری آّب رو گذاشتم جوش بیاد و نشستم پشت کامپیوتر آهنگ رو دانلود

کردم و الان نیم ساعتی هست که دارم با صدای بلند گوش میدم! فکر کنم همسایه

پایینی زیر پتو شایدم زیر لب! داره الان کلی فحش نثارم میکنه!

 

 

- نه فرصت درس خوندن هست و نه دیگه سلول خاکستری...

 

 

* برگرفته از کتاب همشهری این هفته با عنوان آتشِ عشق که گزارشی از زندگی و آثار

   جلال الدین محمد مولوی هست. از اون کتاب همشهری های به درد بخور بود!