Vocaboly


In every winter's heart there is a quivering spring, and behind the veil of each night there is a smiling dawn

 

امشب باد در زنجیر دست های توست

و من در چشمان خود غایبم

در مرز خوابهایم

مزارع آبی شبانگاه را می جویم

و نیز

پروازی در بهشت خانه ام

با پیراهنی در تن و با قلبی در سینه

من در میان زمین و ابرها

شمع بالین ستاره ای هستم .

 

 

 

*اعصاب خورد کن ترین پیغامی که تا حالا دیده بودم ! االبته اونی که میگه کد وارده شده اشتباه

است از این یکی خیلی بدتره! در حالی که کاملا درست تایپ کردی .

 

Microsoft OLE DB Provider for SQL Server error '80040e14'

The log file for database 'persianblog.com' is full. Back up the transaction log for the database to free up some log space.

/ucomments.asp, line 211

 

 

برنامه Vocaboly

 

برنامه Vocaboly برنامه ای بسیار مفید برای تقویت زبان انگلیسی در سطوح مختلف .

هر چقدر در مورد خوبی های اون {برای علاقه مندان به تافل و ...} بگم باز کم گفتم!

خودتون می تونید اینجا به طور کامل ویژگی های این برنامه رو ببینید  و مطالعه کنید.

فقط بگم که شامل تست و بازی هم می باشد که خیلی جالب و مفید هست .

برنامه رو از اینجا داونلود کنید .  (حجم  حدودا  3 مگابایت )  نمایی از  برنامه      

 

*برای رجیستر کردن برنامه هم از نام و کد زیر استفاده کنید :

 

Name :       omid                              

Code :         X4C2-02EB-821F-6A3A

 

 

* سایتی برای آپلود عکس هایتان بدون نیاز به ثبت نام ، مفید برای بلاگرها .

 

* شریف که بود ؟!

 

* عکاسخانه شعرای معاصر


شمارش معکوس 

نامه های آسمانی


به نام خدا

 

 +خدای عزیزم ســـــــــــــــــــلام . حال من خیلی بد است . امیدوارم تو خوب باشــی .

خدای عزیز ، من همیشه یاد پارســــال هستم که مامانم بود ، بابا و دو بـــــــــــرادرم

نیز زنده بودند . اما امسال من هیچ کسی را ندارم . نه بابا نه مامان و نه بــــــــــــرادر

و نه پسر خاله نه پسر عمه نه عمو . فقط دلم را به ابوذر پسر دائی ام خوش کـرده ام .

خدا چرا من را زنده گذاشتی که در این دل کوچکم غم به این بزرگی را جای دهــــــم .

خدای بزرگ چرا پدر و مادرم را از من گرفتی  . هر روز و شب به این امید زنده ام کــــه

آخـر بروم کنار آنها . زن دائی خیلی از بهشت و جائی که مامانم زندگی می کنـــــــــد

تعریف می کند و همیشه می گوید که آن ها جای خوبی هستند . من هم منتظر روزی

هستم که به جای خوبی که آنها هستند بروم! ...

 

 +خدا جون مامانم میگه هر کس مرده پیش خدا رفته ، اگر اینطوره من هم می خوام بیام

پیش تو ، خدای مهربون ، زلزله خیلی بدجنسه ، دوستش ندارم ...

 

* تکه هایی از نامه های بچه های بم به خدا .

 

واقعا برام تایپ کردن این نوشته ها سخت بود ... بارها و بارها خوندمشون!

 

* امروز  احتمال یقین آخرین سحری بود که بیدار شدیم . ماه رمضان هم نیامده

تموم شد . چه زود گذشت ... طاعات و عبادات همگی قبول حق باشه و  پیشاپیش

فرا رسیدن عیــد فطر را همگی دوستان تبریک می گم . 

 

 

* پوستر فیلم های سینمایی .

 

* سایت موزیک توپ !

 

* نامه های عاشقانه نیما یوشیج



هنوز صدایت را از دفترم پاک نکرده ام

و خط خطی های نگاهت را از دلم

اما سر در نمی آورم ، چرا

ساعت قدیمی / به وقت همیشگی / پا روی پا

انداخته و هی زنگ می زند

تو بلند بلند صحبت می کنی ، اما

بیدار نمی شوی

سیب


کاشکی خدا مرا نیز سیب می آفرید!

 

« آنک خدا مرا بسان سنگریزه ای درون این دریا شگفت افکند ،

سطح آب را با چرخابهای بیشمار پراکنده ساختم اما آنگاه که به قعر

آب رسیدم سراسر خاموش شدم!

آری او چنین پنداشت اما گویی پندار سبز چنین می اندیشید که :

 

انسانها دو دسته اند : عده ای سنگ و عده ای سیب اند .

 

آغاز آنها مشترک است ، هر دو هنگام ورود به دریاچه شگفت دنیا

چرخابهای بیشماری را به دور خود می سازند و دیگران را تحت تاثیر

قرار می دهند ، اما پایان آنها حکایتی است بس متفاوت!

 

سنگریزها بناچار پس از مدتی به قعر آب خواهند رسید و

خاموش خواهند شد .

                                                           و اما سیب ها ؟!

آنها هرگز به قعر آب نخواهند رفت و خاموش نخواهند شد . آنها

جاودانه در دریاچه باقی خواهند ماند و در هر تلاطم امواج چرخابی

دیگر خواهند ساخت .

آنها روزی به آسمان بر خواهند گشت و ابرها را خواهند پیمود و

در آخرین نقطه آسمان تا ابد خواهند زیست .

                                                                       «جبران خلیل جبران»

 

 

 

 

*پسران در سنین مختلف چه جذابیت هایی برای دختران دارند !

 

*مجله زن شرقی مفید برای خانم های جوان .

 

*بانک جامع  اطلاعاتی بیماری ها .

 

 

 

سیب باشید !

 

یافت می نشود


[ توی یه بقالی یه پسر بچه ۶-۷ ساله در حالی که لپشو چسبونده بود به شیشه پیشخون و به اونورش همینطوری خیره شده بود ]
- پسرم پفک میخوای؟
- نه
- چیه بستنی میخوای امروز؟
- نچ
- آی کلک خب از اول میگفتی، از این شکلات گرونها که نمیخوای؟
- نخیرم
- پس چی میخوای؟
- هیچی، یدونه قلب پاک میخوام که باهام رو راست باشه و اونقدر همیشه بهش اعتماد داشته باشم، تا بتونم منم بهش اعتماد کنم و همیشه باهاش رو راست باشم!

 

                                                                         نوشته : احسان عزیز .

 

*این کوچولو هم دنبال چیزی می گرده که این روزا به سختی گیر میاد.

 

 

*حراج زنانگی

 

* دختران تهرانی سوژه عکاسان آماتور!

 

* سایت باب راس هنرمند

 

* تست خودشناسی یک و یک

 

* این عروسک عجیب چشم منو گرفته!

 

*دستگیری عاملان تهیه و تکثیر سی دی استخرهای زنانه  

 از دوربین هایی استفاده میشده که روی نوک انگشت نصب میشه!

 

* تصمیم آلبالو برای ترک اعتیاد !!

 

 

*پارسی را پاس بداریم!

چند تا از غلط های املایی که اخیرا توی وبلاگ دوستان گلم ، مشاهده شده! :) 

 

هوس = حوس     مزخرفات = مضخرفات    بقالی = بغالی      اسلحه = اصلحه

 

 

* چه زود ماه رمضان داره تموم میشه . امیدوارم طاعات و عبادات همگی قبول باشه .

 

 

دل من دنیا رو شناختی دل من

مرد و نامردا رو شناختی دل من     ---->  « به مناسبت شهادت حضرت علی »

عشق آدما رو شناختی دل من

 

 

التماس دعا .

دروغ


فریـــــب ما مخــــور آقـــا دروغ می گوئیـــــم               به جـان حضرت زهرا (س) دروغ می گوئیم

چه ناله های فراقی چــــــه درد هجــــــرانی               نیـانیا گـــــل طــــــــــــاها دروغ می گوئیم

تمام چشم به راهی و انتظــــــار و فـــــــراغ                و ندبـــــــه های فــــرج را دروغ می گوئیم

دلی که مامن دنیاست جــــــای مولـا نیست              اسیــــــــر شـهوت دنیــــا دروغ می گوئیم

زبان سخن ز تو گوید ولـی بــــــرای مقــــام               به پیش چـشم خدا ما دروغ می گوئیم     

کدام نــــــــــاله غـــــــربت کدام درد فـــــراق                 قســـم بــــه ام ابیــــــــها دروغ می گوئیم

خلاصه ای گل نرگس کسی به فکر تو نیست              و مـــــــــــا به وسعت دریا دروغ می گوئیم

مـــــــــــــرا ببخش ای عزیزم که باز می گویم              نیا نیا گـــــل طـــــــــــــاها دروغ می گوئیم

 

 

متاسفانه شعر بالا عین واقعیته....

 

 

* Le Vent, le Cri {From the Film "The Professional"}

با آهنگ بالای  Ennio Morricone زندگی می کنم! اشک می ریزم . حال می کنم ... شاید

اگه شما هم دلتنگ باشید ، خسته باشید حتما با شنیدن این آهنـــــگ همــــین احساس

منو پیدا می کنید .. لینک از جلال عزیز .

 

احتمال زیاد  الان از دستم شاکی شده باشید که چرا همش حرف از دلتنگی  می زنم!

چیکار کنم! اگه اینجا ننویسم که دیگه می ترکم!  راستش یه جورایی این دلتنــــگی رو

دوست دارم ... شاید یه روزی برسه که این دلتنگی ها تموم بشه . به امید اون روز ...

.

.

.

سپیده ای بود از عطر خوش

چشمهایم را دزدید

و زبانم را ؛

گوشهایم مرده بودند

و از آسمان بر سینه ام تگرگ می بارید

قلبم صدا می زد : خدا خـدا خــــدا خــــــــدا

من ندیدم

که چشمهایم می تراوید

و دهانم مهری خاموش

به سرود رودخانه می پیوست


*احتمالا چند روزی نباشم ...