کلیپ مادر




مادر
 

آنی تو
آن کنایهﻯ مرموز
که در نهفت عشق روان است
دانستنش ضرور ،
و گفتنش محال !
تو ... آنی تو

تو رفتی و اندر آن هنگام چشم‌ها خیره به من

دست‌ها دور از من، لب‌ها پر ز سخن

قلب‌ها همه آکنده از غم

تو رفتی

دلم از دست برفت

من پی دل گشتم و دل پی من

من و دل دور از هم قصه‌ها می‌گفتیم خنده‌ها می‌کردیم

غصه‌ها می‌خوردیم

چه کسی می‌دانست که من و دل پی هم می‌گشتیم؟!

دل من پیدا بود من ز دل پیداتر

دل من پیدا شد من ز دل پیداتر

ولی افسوس دل پیدا شده من عاشق او شده بود

مست و مجنون دل افسون شده من شده بود

من عاشق پی دل می‌گشتم

دل عاشق پی دل‌های دگر

ولی افسوس ندارد   زیرا

من عاشق باز پی دل می‌گردم

تا دلم مست و مجنون شده من باشد

 

dezdemoona2003@yahoo.com

واژهای من همه تکرار پائیزند و درد

فرصتی باقی نمانده تا غروب تلخ و زرد

با توام ،تو ای اهورائی تر از عشق و درخت
هیچ می دانی که دل دور از غزل هایت چه کرد ؟

 

دلم گرفته !!!