بی سرزمین تر از باد

 

باد اسب است

گوش کن چگونه می تازد

از میان دریا ، از میان آسمان

می خواهد مرا با خود ببرد

گوش کن

که چگونه دنیا را به زیر سم دارد

برای بردن من!

مرا درمیان بازوانت پنهان کن

تنها یک امشب 


                                           
پابلو نرودا   

 

 مصطفی  جان امیدوارم هر جا که هستی سالم و سلامت باشی .

نظرات 13 + ارسال نظر
سها یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:15 ب.ظ http://sunboyz.tk

سلام
خسته نباشی
گفتم حالا که به وبلاگت سر زدم نظرم هم بدم
وبلاگ جالبی داری
و معلومه که خیلی فعالیت میکنید !
براتون آرزو موفقیت میکنم !

صبا یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:15 ب.ظ http://sabaa82.blogspot.com

سلام امییییییییییید!

لیلا یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:16 ب.ظ http://lyly.persianblog.com

سلام چقدر خوبه آدم کسی رو داشته باشه که بازوان امن و وسیعی داشته باشه تا پنهانت کنه.........خیلی زیبا بود.بای

سیبگل یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 08:24 ب.ظ

سلام. خیلی متن قشنگیه . من ان شالله قراره که بعدا عکس ها رو بگذارم.الان اصلا فرصت ندارم.

مهتاب یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:28 ب.ظ http://mooney.persianblog.com

سلام...شعر زیبایی بود...منم امیدوارم ماه خوبی باشه براتون؛ برای مصطفی هم آرزوی سلامتی دارم....انتشارات مزدا بودم..انتشارات ایرانی ولی در کالیفرنیاست...خیلی روزهای خوبی بود....دلم تنگ شده! ..دوستی که باعث شد من بتونم تو نمایشگاه باشم هم الآن ایران رو ترک کرده....

سارا (سایبان عشق) دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 04:58 ق.ظ http://sayeban-eshgh.persianblog.com

سلام به آقا امید گل !
اول یه چیزی که توجه منو به خودش جلب کرد......
یادمه بین تو و مصطفی یه کم شکراب شده بود. ناراحت بودی و می خواستی با نوشتن قهر کنی!! اما حالا می بینم که تا این حد با هم رفیق شدید که لحظه لحظه از هم یاد می کنید!
به خدا ذوق می کنم!!
خیلی خوشحالم از این بابت!
حالا در باره ی نوشته هام!
دلم نیومد آقای رئوفت رو اذیت کنم! تازه جلوی تمام خانوادش!!
همین اندازه که جلوی بابا و داداش و مامان و پدر بزرگ و مادر بزرگ و خاله و شوهر خاله و دختر خاله و ... به همشون گیر دادم که سوار اسب شید...حتی به باباش...خودش خیلی بود!
هر چند آخر کار هیچ کدوم امتحان نکردن اسب سواری رو!
این آقای رئوفت استاد تمام ورزشا هم هست... بسکتبال ..هندبال... والیبال..فوتبال و و و فقط گفت اگه بندازنش تو عمق نیم متری آب هم غرق میشه!! شنا اصلا بلد نبود! ...مثل من!....
آدم عجیبیه! ساده ، تو پر ،خیلی گرم و گاهی خیلی سرد!!
عجیب اینجاست که توی جمع بچه های جهاد اقلب بچه ها اصلا ازش خوششون نمیاد به خاطر بعضی از رفتاراش!
اما همون رفتارای با نمکش باعث شده که من و زهرا و مریم اونقدر دوستش داشته باشیم....البته به عنوان یه استاد....که حاضر نشیم به هیچ قیمتی کلاسش رو از دست بدیم و اگه یه مدت نبینیمش و یه کم سر به سرش نذاریم دلمون تنگ میشه و فوری می ریم سراغش!!
اگه بدونی تا حالا چه کارا که نکردیم............
در کل ... وضعیت اونجا طوری بود که نمیشد واسه شنا کردن بهش گیر بدیم. واسه همین این کارو نکردیم.
ولی خوب همونجوریشم بهمون خیلی خوش گذشت!
حالا....
نگفتی من برا این آفتاب سوختگی شدید چه کار می تونم بکنم؟؟
تو دانشکده بچه ها بهم گیر می دن که مریضی؟؟ چته؟ چرا زیر چشات سیاه شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
راستی یه چیزی... جشنواره ی طوبی یادته؟؟ من اونجا به عنوان کاندیدای نفر برتر انتخاب شدم! دعا کن برنده شم!
هر جا هستی شاد باشی

آرتا دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 04:40 ب.ظ http://darkness.blogsky.com

سلام وبلاگ جالبیه. مخصوصا لینکهاش محشرند
به ما هم سری بزن
ممنون

افشین دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 06:40 ب.ظ http://hadisedaghat.persianblog.com

سلام عزیز....شعر های پابلو نرودا واقعا قشنگه....من که خیلی خوشم میاد....موفق باشی...یاحق

بهزاد سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:26 ب.ظ http://ayatesheytani.tk

قشنگ بود :)) دمت گرم فدات بای عزیز

مژگان چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:36 ق.ظ http://ninijon.persianblog.com

انشاء الله

بهار چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 06:18 ب.ظ http://shahzadeh.persianblog.com

وبلاگ زیبا و باحالی داری موفق باشی

جودی بابا و بابا لنگ دراز چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 07:40 ب.ظ http://baba-khanoomi.persianblog.com

سلام . از اینکه دیدم خودتون را بجای بابا لنگ دراز جا زدی اصلا خوشم نیومد البته میدونم پیش خودتون میگین خوب خوشت نیاد چکار کنیم اما من جودی بابا هستم و مطمئن هستم که یه بابا لنگ دراز توی دنیا وجود داره و اونم با باست اگه میشه اسم نویسنده را عوض کنید به ما هم سر بزنید شیوا وامید خان. بای

شیوا پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:02 ب.ظ http://darknessroom.persianblog.com

khili vaght bood ke enja naumade bodoam delam khiliiiiiiiiiiiiiiiiii tang shode bood.. man yekiaz khanande haye khili khili khiliiiiiiiiiiiiiii ghadimit ahstam montaha khili vaght bood ke en ja ro nadide boodam !!! hala khoshhalam ke baz ham bargashtam

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد