چه سخته ! بودن , اما دور بودن ...
چه تلخه ! خواستن اما تعجیل داشتن ...
چه غریبه ! آشنا اما غریب بودن ...
چقدر شیرینه ! دنیای بی ریا داشتن ...
تجربه ی حس و حالی که هرگز نداشته ایی ...
دوست داشتنی که هرگز تا بدین حد نطلبیده ایی ...
عشقی که خواستی و می خواهی ... و خواهی خواست ...
وجودی که مبهم است و گنگ... و تو عاشق این ابهام ...
دلی که پر است از پیچ و خمهایی که هرگز نپیموده ایی ...
چشمهایی که غرق آنهایی ... دستهایی که نیازمندشانی ...
شانه هایی برای راست ایستادنت ... برای گریستنت ...برای طلبیدنت ...
دلی برای تاختنت , کاشتنت , خواستنت ...
دلت تنگ ست برای وسعت حضورش ...
و چشمانت میل باریدن از این جبر زندان رندان را دارند ...
هر کلام و هر نگاه یاد آور سوز جبر جدایی ست ...
و هر قدم که نزدیکتر می شوی دوری راه را بیشتر از پیش می یابی ...
صبر می خواهی ...مرگ جبر را خواهانی ...
شرم داری از خواهشهایت , در عین نعمت خواستن هایت , با وجودش طلب دیگری از خدا داشتنت...
اما صبر را خواهانی ... و خدا تنها تسکین دلت , ناجی امید فردایت و رهایی بخش تمام هستی ات ...

""""""""""""""""""""دوستت دارم """"""""""""""""""""
نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 15 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:24 ب.ظ http://number1.1444.net

salam .khubi?omidvaram movafagh bashid

امید آنلاین - یک رویا یک خواب یکشنبه 15 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:41 ب.ظ http://omid-online.blogsky.com

سلام .. واقعا چه سخت است ...

راستی برام دعا کن ..

:(

اگه بهم سر بزنی میفهمی چرا ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد