-
پرسش !
یکشنبه 11 خردادماه سال 1382 22:26
تو ریختى به شکل آب به روى چشمهاى خواب و من پریدم از خودم میان قطرههاى آب تو چون نسیم در وزش به سطح گیسوان من و من کبوترى شدم اسیر پنجه عقاب بیا درون قلب من کمى مرا تکان بده و فکر کن که کودکم به روى دستهاى تاب شود که در تو حل شوم؟ سؤال بىجواب من! بیا به حرمت دلم بده به پرسشم جواب بیا نشان بده فقط تو در وجود من کمى...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 خردادماه سال 1382 00:59
-
ای مرغ نهان
شنبه 10 خردادماه سال 1382 15:43
حرفها دارم با تو ای مرغی که می خوانی نهان از چشم و زمان را با صدایت می گشایی چه ترا دردی است کز نهان خلوت خود می زنی آوا و نشاط زندگی را از کف من می ربایی؟ در کجا هستی نهان ای مرغ؟ زیر تور سبزهای تر یا درون شاخه های شوق؟ می پری از روی چشم سبز یک مرداب یا که می شویی کنار چشمه ادراک بال و پر؟
-
تقدیم به یه پیشی........
شنبه 10 خردادماه سال 1382 15:12
بهم میگن گربه، من هم بهشون میگم آدم! وقتی بچه بودم بهم میگفتن پیشی. وقتی بچه بودن بهشون میگفتم سگ! آخه همش دنبالم میکردن. البته الان هم زیاد فرقی نمیکنه، فقط اون توله سگ ها بزرگ تر شدن!!! من نمیدونم گربه یعنی چی!؟ فکر میکنم اون ها هم نمیدونن آدم یعنی چی!؟ ما پیشی ها همدیگه رو دوست داریم بر عکس این آدما که دوست...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 خردادماه سال 1382 02:03
انتظار خیلی بده !!! خیلی بده . .......................... ..
-
وقتی بوش به سرش می زنه
پنجشنبه 8 خردادماه سال 1382 03:43
وقتی که بوش دیوونه می شه
-
باران
پنجشنبه 8 خردادماه سال 1382 03:19
باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب آرام جان خسته ره می سپارد امشب............
-
بهار
پنجشنبه 8 خردادماه سال 1382 02:34
قصه برگ و باد ،تموم سرنوشتم بهارو می خوام اما پائیزی سرشتم یه جاده پیش رومه ،که انتها نداره دل مسافر من دوباره بی قراره بهار بهار چه حس آشنایی.............................................. حرف پائیزو نزن ای که بهاری............................................
-
نیکوووووووو !!!!!!!!!!!!!
چهارشنبه 7 خردادماه سال 1382 07:12
قدیمی ترین کارتونی که همگی دوستش داشتیم !!! من دلم تنگ شده ه ه !!!!!!!!!!
-
گل رز زرد
سهشنبه 6 خردادماه سال 1382 09:46
این گل هم تقدیم به دوست جون . البته مطمئن نیستم همونی که می خواستی هستش یا نه؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 خردادماه سال 1382 09:13
A girl says to her boyfriend, "One kiss and I'll be yours forever." The guy says 'thanks for the warning' * * * * * * * *
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 خردادماه سال 1382 09:03
دوست جوون به خاطر همه چیز ازت ممنونم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 خردادماه سال 1382 03:18
هرگزنخواستم که تورا باکسی قسمت بکنم ! یا حتی ازتوبا خودم یه لحظه صحبت بکنم ! هرگزنخواستم که به داشتن توعادت بکنم ! بگم فقط مال منی به توجسارت بکنم . ............................................................................... -----> امید <------
-
باور کن !
سهشنبه 6 خردادماه سال 1382 01:22
عازم سفر شدی تو من دلم می خواست بمونی www.hadese.com/maryam.htm
-
قطعه گمشده
دوشنبه 5 خردادماه سال 1382 10:56
این فلش خیلی پر معنا هستش. مگه نه دوست جوون؟ قطعه گمشده
-
قاصدک
دوشنبه 5 خردادماه سال 1382 09:53
قاصدک! همه ابرهای عالم شب و روز در دل من می گریند. تقدیم به دوست جوون
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 خردادماه سال 1382 02:54
واسه ی یه عزیز وهمه ی اونایی که دلشون گرفته و خنده می خوان .... جنتی کرد جهان را ز شکـــر خندیدن انکه اموخت مرا همچـو شرر خندیدن گر چه من خود ز عدم دل خوش و خندان زادم عشق اموخت مرا شکل دگر خندیدن به صدف مانم و خندم چو مرا در شکنند کار خامان بود از فــتح و ظـفر خندیدن یک شب امد به وثاق من و اموخت مرا جان هر صبح...
-
کلیپ مادر
یکشنبه 4 خردادماه سال 1382 11:35
مادر آنی تو آن کنایهﻯ مرموز که در نهفت عشق روان است دانستنش ضرور ، و گفتنش محال ! تو ... آنی تو
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 خردادماه سال 1382 11:19
تو رفتی و اندر آن هنگام چشمها خیره به من دستها دور از من، لبها پر ز سخن قلبها همه آکنده از غم تو رفتی دلم از دست برفت من پی دل گشتم و دل پی من من و دل دور از هم قصهها میگفتیم خندهها میکردیم غصهها میخوردیم چه کسی میدانست که من و دل پی هم میگشتیم؟! دل من پیدا بود من ز دل پیداتر دل من پیدا شد من ز دل پیداتر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 خردادماه سال 1382 11:01
واژهای من همه تکرار پائیزند و درد فرصتی باقی نمانده تا غروب تلخ و زرد با توام ،تو ای اهورائی تر از عشق و درخت هیچ می دانی که دل دور از غزل هایت چه کرد ؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 خردادماه سال 1382 05:13
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 خردادماه سال 1382 21:44
دلم گرفته !!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 خردادماه سال 1382 21:37
طنین به روی شط وحشت برگی لرزانم، ریشه ات را بیاویز. من از صداها گذشتم. روشنی را رها کردم. رویای کلید از دستم افتاد. کنار راه زمان دراز کشیدم. ستاره ها در سردی رگ هایم لرزیدند. خاک تپید. هوا موجی زد. علف ها ریزش رویا را در چشمانم شنیدند: میان دو دست تمنایم روییدی، در من تراویدی. آهنگ تاریک اندامت را شنیدم: "نه صدایم و...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 خردادماه سال 1382 21:32
و چه تنها ای درخور اوج ! آواز تو در کوه سحر، و گیاهی به نماز. غم ها را گل کردم، پل زدم از خود تا صخره دوست. من هستم، و سفالینه تاریکی ، و تراویدن راز ازلی. سر بر سنگ ، و هوایی که خنک، و چناری که به فکر، و روانی که پر از ریزش دوست. خوابم چه سبک، ابر نیایش چه بلند، و چه زیبا بوته زیست، و چه تنها من ! تنها من ، و سر...
-
نشان عشق
شنبه 3 خردادماه سال 1382 01:54
به شوق آنکه به سوی تو نامه ای بفرستم شبی سیاه چو زلف تو ؛تا سپید نشستم نداد گریه مجالم:فتاد خامه ز دستم میان آینه اشک:عکس تو را دیدم که خنده بر لب و چشمی به سوی من نگران داشت نشان مهر در آن نقش دلفریب ندیدم نگاه سوی من و دل جانب دگران داشت.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 خردادماه سال 1382 01:21
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 خردادماه سال 1382 01:18
باور کن !
-
سهراب
جمعه 2 خردادماه سال 1382 01:16
-
ّ
پنجشنبه 1 خردادماه سال 1382 17:38
I Like you,Do you know or you don' t I will let You know Do you know or you don't I will show Do you see or you don't You friend me or not You shall remain in my min My world friend تقدیم به بهترین دوستم
-
داستان عشق و دیوانگی
پنجشنبه 1 خردادماه سال 1382 09:15
در زمانهای بسیار قدیم که هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود،فضیلت ها و تباهی ها در همه جا شناور بودن آنها از بیکاری خسته و کسل شده بودند. روزی همه فضایل و تباهی ها دور هم جمع شدند خسته تر و کسل تر از همیشه ،ناگاه ذکاوت ایستاد و گفت: "بیایید یک بازی بکنیم مثلا قایم باشک" همه از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد...