دوباره کوچه ام امشب تو را قدم می زد
و فکر می کنم این بار از تو دم می زد
و سنگفرش و شب و ماه و باد پاییزی
که استعاره شعر مرا رقم می زد
کنار خانه تکراری ات رسیدم باز
همان شبی که دلت تا دلم قدم می زد
رسیده ام به جوابم-تو راست می گفتی-
که منطق دگری عشق را رقم می زد
چه نقشه ها که نکشیدم برای دیدن تو
و نقشه های مرا آسمان به هم می زد
میان دفتر تو می نوشتم اسمم را
و می رسید کسی و مرا قلم می زد