بیلیارد!



+عکس خوشگلیه ،مگه نه؟!

از این  سایت کوربیس خیلی خوشم میاد J  پر از عکس های ناب هستش.

 


 

حرف دل:

 

یقه کتت را برنگردان دیوانه! زیر نور مستقیم آفتاب تابستان ، کلانتر بودنت را برای

کدامین دزد به نمایش می گذاری؟ اینجا سرزمین صداقت دستهایی است که با سنجاق سر

توطئه در نمی گشایند.امن و امان است ، زیرا که تمام سرمایه ها را گردباد قدیم خاطره ها

 به باد فراموشی داده.

نمی آیی ، نیـــا ، ولی آدم آهنی ، باور کن که بدون بودنت ، فقر آهن گرفته ام !!

 


 

آهنگ :

 

این آهنگ خیلی قشنگ ،  که به صورت فلش هستش رو  هم حتما گوش کنیدJ

من که خیلی دوست دارمش ....

 

فکر کنم قبلا توی فیلم قرمز شنیده باشم .... عشق است محمد رضا فروتن !

 

 

 

بازی :

 

کسی اینجا بیلیارد دوست داره بازی کنه؟

واقعا بازی جالبی هستش J مخصوصا وقتی به صورت آنلاین با چند نفر دیگه بازی

می کنی J  .یکی دو  روزی هست که منم می رم بازی می کنم .

 

جالبیش اینه که اکثرشون برزیلی هستند .. همشونم اسپانیایی بلغور می کنند !

اما خوب بعضی هاشون  انگلیسی هم بلدند .. از کشورهای دیگه هم گیر میاد ..

از مزایای بازی اینه که می تونی با افراد دیگه یه تیم 2 یا 3 نفر تشکیل بدی و با یه

 تیم دیگه بازی کنی ..

 

اگه کسی دوست داشت که به صورت آنلاین بیلیارد بازی کنه . اول باید این بازی

رو از اینجا داونلود کنه ... حجم حدود 12 مگا بایت هست که با توجه به کیفیت

بازی و سه بعدی بودنش خیلی حجم مناسبی هستش .

 

در ضمن برای انجام بازی با سایرین به صورت آنلاین نیازی به سرعت بالای

اینترنت نیستش ..

 

خلاصه اینکه نفس کش ،  زیر 15 سال! (این یه تیکه رو جدی نگیرید!) حریف نبودددد؟!

 

 

 

 

دوستان :

 

+ نمیدونم تا حالا به وبلاگ احسانوفسکی سر زدید یا نه ؟ من که خیلی از  اون خوشم میاد ..

مخصوصا با آهنگ های سنتی اون خیلی حال می کنم J 

حتما یه سر بزنید .. جالب مینویسه. و متناسب با مناسبت ها آهنگ جالب می گذاره ..

 

 

 

جمله آخر :

 

مجنون را گفتند « حقیقت عشق چیست ؟ »

گفت : سوختن بی تکلف ، ساختن بی تصرف . :)

 

جوابی از این قشنگ تر برای این سوال وجود داره؟





ثانیه آخر :


داشتم وب گردی می کردم که چشمم به این لینک خورد .. رفتم اونجا. کاش نرفته بودم:(

دیدم اونجا نویسنده هر چی از دلش اومده .. به شیعه .. به امام علی .. به امام حسین ..گفته!

برای خودش حکم صادر کرده و هر کی رو که دوست داشته تصدیق کرده..

 

از همه دردناکتر اینکه، چقدر آدم اومدن اونجا و حرف های اون رو تایید کردن :( به کجا داریم می ریم؟

 

قبول دارم ما توی بعضی زمینه ها در برگزاری مراسم عزاداری محرم  مشکل داریم و اشتباه می کنیم

اما این دلیل نمیشه بعضی ها سواستفاده کنند ،و جرات پیدا کنند و این چنین به مقدسات

 ما توهین کنند :( 


 

عاشورا


ashoura

رقیه ، روی پیکرم نیفتـد الهی الهـــــی

دست کسی به دخترم نیفتد الهـــی الهی

چادرت از سرت نیفتــد الهـــــــی الهی

دست کسی به معجرت نیفتد الهی الهی

 

 

این جملات قسمتی از صحبت های اما م حسین با حضرت زینب  موقع وداع

در روز عاشورا بود که دیروز وقتی داشتم تلویزیون نگا می کردم حاج سعید

حدادیان با چه حرارتی توی مسجد دانشگاه تهران می خوندش ....

 

جدا میشه با شنیدن این جملات می شه جلوی اشک رو گرفت؟!

 

+ یه عاشورا دیگه اومد و رفت .. چه روز دلگیری بودش :(

اصولا جمعه ها روزای دلگیریه و آدم دلش مخصوصا غروبا بدجوری میگیره ..

اما با این وجود روز عاشورا یه چیزه دیگه ای هستش! خیلی دبگیره .. خیلی...

آفتاب یه جوریه . آسمون دلش گرفته .. واقعا روز عجیبی هستش..

 

کاش روز عاشورا کربلا بودم .. کاش منم جزو اون کسایی بودم که کنار حرم حضرت

ابولفضل شهید شدند.. خوش به سعادتشون.

 

امسال عاشورا برام خیلی خوب بود .. یه بغضی داشتم که تونستم ..خالی کنم ..

 

راستی زمونه خیلی بدی شده .. آدم با معرفت خیلی کم پیدا میاد.. اگه شما

سراغ داشتید به ما هم خبر بدید...

 

خدا جون شکرت J

وهم و سقوط


 

 

عقاب جوان و مغروری در آسمان اوج گرفت . تا جایی رفت که بیشتر سوزش آفتاب

را حس کرد . تمام سطح زمین را با چشم تیزبینش کاوید.ماری را دید که با پیچ و تاب

در میان درختان جنگل و دره ها پیش می رود. آن را شکار مناسبی یافت. گلوله وار خود

را رها کرد. زمان شتابان می گذشت . شکارچی با شدت به سطح آب برخورد و در آن فرو

رفت.

پس از دقایقی ، فقط چند پر بر روی رود جاری شناور شد .  عقاب پیری که بر شاخی

نشسته و نظاره گر تمامی ماجرا بود ، با تلخی به صیاد سبک مغز خندید.

 

 

 

 

سلام به همگی،

خوبید ؟ خوشید؟ سلامتید؟ امیدوارم که اینطور باشید .

 

می دونم که غیبتم خیلی طولانی بودش و بی خبر غیبم زد!  شرمنده .

اما خوب  دست خودم نبود .

راستش این هارد کامپیوترم من رو یاری نکرد و پس از دو سال اندی

منو تنها گذاشت و سوخت!

 

خیلی دلم براتون تنگ شده بود . دلم برای کامپوتر ، برای دسکتاپ ، برای

اینترنت برای …….. همه چیز.

 

حرف های زیادی برای گفتن دارم .. اما راستش نمیدونم از کجا شروع کنم و

از چی بگم!

 

دوری من از اینترنت و کامپیوتر یه طرف ! از دست دادن اطلاعات و ….

مختلف و مهمی که روی هارد داشتم یه طرف.. خیلی حیف شد …….

کلی  ای بوک ، آهنگ ، نرم افزار ......... همشون پریدن!

 بازم چوب سهل انگاری در خرید یه رایتر رو خوردم!

 

 

 

« یاد دارم که در ایام پیشین که من و دوستی ، چون دو بادام مغز در پوستی ،

صحبت داشتیم . ناگاه اتفاق مغیب افتاد. پس از مدتی که باز آمد ، عتاب آغاز کرد

که درین مدت قاصدی را نفرستادی .

گفتم : دریغ آمدم که دیده قاصد به جمال تو روشن گردد و من محروم!»

 

 

 

سوختن هارد با وجود همه این مضرراتش . چند تا حسن داشت.

 

1.     باعث  شد  کمی بیشتر به مسائل دوروبرم  توجه کنم! و اینکه بدونم چقدر ارزش دارم!(هر چند که نتیجه تلخی برام داشت)

 

2.       در ضمن حسابی خوش به حال مامانم شد! ظرف شستن که

کاملا به عهده من بودش! واقعا حالا می فهم این مادرم تنهایی چقدر کار انجام

می داد..

 

بگذریم ...

 

ماه محرم هم که از راه رسیدش :)

 

احتمالا این مدت کمتر بتونم آنلاین شم! چون امسال می خوام شب های محرم بیشتر

توی مراسم شرکت کنم .

 

+ اگه وقت کردید توی این شب ها سریال معصومیت از دست رفته رو که مجددا داره

پخش میشه نگاه کنید .. من که این سریال رو خیلی دوست دارم.

 

امشب قسمت دوم بودش که نشون میداد .. اون صحنه ای که شوزب خزانه دار روبروی

ماریای نصرانی قرار می گیره و بهش میگه ...." به تقدیر مجهول شوزب خوش آمدی "

این جمله چقدر پرمعنا بودش.......

 

 

 + سایت فتروس رو یه سر بزنید . ضرر نمی کنید :)

 

+فیلم هانیبال رو هم توی این مدت دیدم .. خیلی قشنگ بود! (البته کمی ترسناک بود)

 واقعا این دکتر لکتر آدم عجیبی هستش ....

نکته 1 : توصیه میشه این فیلم رو تنهایی و نصف شب نگا نکنید !

نکته 2 : واقعا بازی آنتونی هاپکینز توی این نقش محشره .

 

 

خیلی دوست دارم سکوت بره های 3 (با نام شکارچی) رو هم ببینم ..

 

 

 

بسترم

صدف خالی یک تنهایی است.

و تو چون مروارید

گردن آویز کسان دگری ....


همه چیز !

Valentine card

 

بارانـــــــی باید ...

 

همه چیز گاه اگر کمی تیره می نماید...

            باز روشن می شود ، زود

 تنها فراموش مکن این حقیقتی است

                                    بارانی باید ، تا که رنگین کمانی برآید

 

و لیموهایی ترش تا که شربتی گوارا فراهم شود

            و گاه روزهایی  در زحمت

                        تا که از ما ، انسانهایی تواناتر بسازد.

 

خورشید دوباره خواهد درخشید ، زود

                                                خواهی دید.

 

 

If every things being to look

a little cloudy…

they’ll get better soon.

Just remember that it’s true:

It takes rain to make rainbows,

Lemons to make lemonade,

and sometimes it takes difficulties

to make us stronger and better people.

The sun will shine again soon…

you’ll see.

 

 

 

+امروز اتفاقی داشتم شبکه های مختلف تلویزیون رو مرور می کردم ببینم دنیا دست کیه!

 که  توجه ام به یه کارتون خیلی قدیمی جلب شد.

 

فکر کنم اسمش داستانهای شگفت انگیز  بود!(همونی که توی اون سه تا میمون

اول و آخر داستان همش در حال شیطنت و تو سرو کله هم زدن هستند!)

 

 

داستان درباره یه پسر با پدر بزرگش بود که برای فروش محصولات خودشون

به شهر می رفتند. توی راه دیدند که یه عقاب توی تله گیر افتاده. پسر از پدر بزرگ

خواست که اون عقاب رو از تله نجات بده ... پدر بزرگ این کار رو کرد و عقاب آزاد در آسمان

به پرواز در اومد......

 

مدتی که گذشت . پسر و پدر بزرگ برای استراحت زیر سایه  دیوار  یه خرابه نشتند

و به استراحت مشغول شدند....

در همین لحظه عقاب در حالی که توی آسمان به پرواز مشغول بود ناگهان به طرف

 پسر و پدربزرگ شیرجه زد! پسر ترسان توی آغوش پدر بزرگ پریدش..

 

عقاب یکی از کفش های پسر رو که روی زمین بود برداشت و به آسمان برد .. پسرک که

کفش تازه خودش رو خیلی دوست داشت به دنبل عقاب فریاد زنان دوید .. پدر بزرگ هم به

دنبال نوه خودش دوید تا اونو آروم کنه! در همین گیر رو دار دیوار خرابه ترک برداشت و به

سختی رو زمین افتاد!  پدربزرگ و پسر با صدای مهیب فرو ریختن به عقب

برگشتن و متوجه شدند که دیوار فرو ریخته! اون چند لحظه پیش همون جا نشسته بودند!

بعد به سمت آسمون نگاه کردن و نگاه تشکر امیزی به اون عقاب کردند J

 

این کارتون رو که دیدم یاد داستان یک لیوان شیر که چند روز پیش توی

بلاگ گذاشته بودم افتادم !

 

به قول معروف از هر دستی بدی از همون دست می گیری!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

+آهنگ زیبای Rotation Logic  از Venglis رو می تونید از اینجا داونلود کنید ...

 

این آهنگ  همیشه تو برنامه مروری بر مطبوعات جهان از شبکه چهار پخش

میشه . همراه با صدای خیلی قشنگ گویندگان زن و مرد این برنامه :)
البته این آهنگ رو موقع بررسی کاریکانور هفته پخش می کنند!

 

 

+مجموعه کامل آهنگ های شادمهر عقیلی رو می تونید از اینجا داونلود کنید.

من که با آلبوم جدیدش ( آدم فروش) حال نکردم!

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

+ تلویزیون با همه بدی هاش  ، برنامه های خوبی داره ..

 

به اونایی که کم تلوزیون نگا می کنند توصیه میشه حداقل این چند تا  

برنامه  رو از دست ندن!

 

کیف انگلیسی(تکراریه!) ، آتش و شبنم ، پهلوانان نمیمیرند!(تکراریه) ،

برنامه نود ، سینما 4 ، مستند هزاران راه نرفته! ، مروری بر مطبوعات جهان ،

نقطه چین هم برای چند دقیقه تخلیه روحی بد نیستش!

 

 

+ فیلم این هفته برنامه سینما 4  اسمش  در ستایش عشق  بود .

به کارگردانی ژان لوک گودار..

 

یه جمله باحال توی فیلم بودش ----->

                                  

                           «مقیاس عشق ، عشق بی مقیاس است!»

 

 

+دو روزه فیلم هانیبال رو گرفتم ببینم ، اما هنوز نتونستم! سکوت بره های 1

که باحال بودش .. ببینم توی این قسمت دکتر لکتر چی می کنه!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

+ با وجود اینکه حدود یکسالی هست که وبلاگ می نویسم . اما تا به امروز

هیچکدوم از دوستایی که باهشون در ارتباط هستم در مورد وبلاگ نویسی

من اطلاع ندارند! شاید علتش ترس از این بوده که با ورود اونا به این دنیا

احساس کردم که اینجا هم مثل زندگی روزمره میشه!

 

 

اولین بار هست که دارم این همه می نویسم! می دونم که چرت و پرت

زیاد نوشتم ! اما خوب کاریش نمیشه کرد!از این به بعد هم می خوام بیشتر

از مشاهدات روزانه ام بنویسم......البته در پایان روز و قبل از خواب.

 

 

راستی اون کارت والنتاین بالا  رو هم امروز وقتی داشتم با فوتوشاپ کار می کردم

درست کردم.... اما متاسفانه نتونستم برای تو بفرستم!

 

 

نوشته شده در تاریخ 26/11/1382  ساعت 22:57  .

برای تو...



برای تو می نویسم

       برای جوانه هایت

             برای قامت نازک خیال

                    برای اندیشه هایت

                           و برای عشق که در سینه ی تو می روید

 

برای تو می نویسم

      برای چشمهای  روشنت

            برای جهانی که از نگاه تو می شکفد

                   و « فردا» که به نام تو

                                   از افق بر می آید

 

زخمه های باد

       بر تارهای این جگور زمستانی

و آوازهای موهوم

       در شبستانهای خاطره

و این ، نه که افسانه ی خواب

                 سرود بیدارباشی است

                              در گوش  رویای تو

 

من ، برای تست که می نویسم

                            برای  تو ...        

                                           ----> این تو کیه؟ خدا میدونه!

 

    

 

+ آهنگ زیبایDial Out    اثر Vangenlis رو می تونید از اینجا داونلود کنید.

حجم 880 کیلو بایت.

 

+ آتش و شبنم امشب چقدر غمناک بود!