کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
دوستی فصل قشنگی است پر از لاله سرخ
دوستی قدرت تلفیق شعور من و توست
دوستی حس عجیبی است میان پر و آب
رنگ آن مثل خداست
مردم شهر رفاقت دل آبی دارند
و در این شهر همه می خندند.
...
مهدی حسین پناه ، مهدی خسروی (خوزستان) ، محمد مقدسی مقدم ، مصطفی نخعی ، فرزاد خزاعی ، پیمان پدیدآران مقدم ، صادق نورانی ، جواد اسماعیلی اسکندری (خراسان) ، یحیی شیخان (اصفهان) ، علی نیکخواه (تبریز) ، محمد یوسفی ، صادق صفایی ، احسان رستمی ، محسن دروازه بانان ، هادی دهقانی آذر ، علیرضا ملکوتی نیکو ، بهروز رضایی ، بهزاد لواسانی ، رضا آئینی ، سید جواد تهوری ، محمد تیماجی (تهران) ، حامد حسین زاده ، مازیار برزگر ، میثم خداخواه (رشت) ، حمید فلاح زاده (لنگرود) ، محسن دارائی ، حیدر اشک تلخ ، رضا علیرضایی ، مصطفی چوبین (ایلام) ، نورمحمد آقایی چگنی (لرستان) ، اسماعیل دولتیاری ، بهمن قاسمی (زنجان) سید میثم قاضوی ، کمیل نجاری ، سعید اخلاصی ، جواد دلشاد ، حسین پاسندی ، احمد تخم افشان (گرگان) اکبر زارعی ، مجید زند ، حامد باقری (قم) عیسی عباسی ، حامد کاشیها (قزوین) مهدی جعفری (شیراز) مصطفی شیرین کاو ، اسماعیل قربانی ، حسین عباس زاده ، یاسر مهرانی (کرج) مهدی فقیری (کرمانشاه) روح الله اسماعیل زاده ، میثم حاجی پور (لاهیجان) جواد 14 چلیکی ، احمد میرزایی ، مرتضی مرادی معین (همدان) ، کوهسار احمدی (کردستان)
افراد ماندگار پادگان آیت الله خاتمی یزد :
سردار میر حسینی (تاریخچه دفاع مقدس)
جناب سروان آخوندی (تخریب)
جناب سرهنگ کریمی (احکام)
جناب سرهنگ روح پرور ( سیاسی)
جناب سروان رحیمی (تاکتیک)
جناب سرهنگ خاکساری (اخلاق)
جناب سروان قاسمی (فرمانده گروهان)
جناب غلامرضایی (فرمانده دسته)
و این نیز بگذشت...
نه بلبل خواهد از بوستان جدایی نه گل دارد خیال بی وفایی
ولیـــــــــکن چرخش چرخ ستمگر زنـــد بر هم رسوم آشنایی
دل غمین تر از همه
کسی است که
همتش بلند
مردانگیش بسیار
و
دستش تهی باشد . « امام علی (ع) »
تو را من چشم در راهم
شباهنگام که می گیرند در شاخ تلاجن
سایه ها رنگ سیاهی وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام در آن دم که بر جا دره ها
چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه...
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم!
آش خوری
حرف زیاد دارم برای گفتن ...خیلی زیاد ... ولی ترجیح میدم سکوت کنم و فقط میگم :
به امید دیدار دوباره ...
اگه بدی از ما دیدید به بزرگی خودتون ببخشید . اگه ناخواسته موجب دلخوری عزیزی
شدم همین جا ازش معذرت می خوام .حرف آخر اینکه مواظب خودتون باشید .
پی نوشت :
قصد نداشتم در آخرین پست لینکی داشته باشم ..ولی متاسفانه اتفاق ناگواری که برای
یکی از خوبان پیش اومد باعث شد تا نتونم جلوی خودم رو نگه دارم...
غریبانه ترین شب یلدای عمرم ...
خوشا به حالش که روح بلندش از این جسم خاکی رها شد و رفت به ان بالا بالا ها ...
خدایش بیامرزد ...
مـا لعبتـکانـیم و فلـک لـــعـبت بــاز
از روی حقیقتی ، نه از روی مجاز
یک چند در این بــساط بازی کردیم
رفتیم به صندوق عـدم یک یک باز
«خیام »
ناگه اجل از کمین برآید که : منم!
ساعت شش غروب دیروز است
و من
با جیب های پر از گریه
از کارخانه به خانه بر می گردم .
تا دستمزد ناچیزم را
- ترضیع نو رسیده دیگر -
در شیشه کبود پستانکش بچکانم
( سخت است روزگار
و کودکان بد قلق ما هم
نا آمده
از شیر خشک نیدو – و هر مارک دیگری – عقشان می گیرد
و غیر شیره جان ما ، چیزی
در کام های کوچکشان
شیرین نمی نشیند
این کودکان بد قلق ...)
ساعت شش غروب امروز است
و من
با جیب های خالی از گریه به خانه بر می گردم
( با دستمال گمشده
و جیب های سوراخ
کدام سکه ایمن خواهد ماند
و این ، به خشت کاغذی افتاده
این چندین گرسنه یک قطره شیر
بگذار احتضار را
از خون ناف خویش بنوشد ...)
ساعت شش غروب فرداست
و من
با جیب های پر از گریه ، از گورستان
به خانه باز می گردم
و کارخانه ها همه
در اعتصاب اندوهند .
*نوشته های پشت کامیونی :
فقط خــــــــــدا .
بر نارفیقان شرم باد !
مردانگی افـسانه شــد .
دنبالم نیــا آواره می شی !
به هر کس دل نهادم بی وفا شد .
تا شقــــایق هست زنـدگی بایـد کرد .
همه از مــــرگ می ترسند من از اشتبــاه .
به درویشی قناعت کن که سلطانی خــطر دارد .
خوش رکاب ، صدای اگزوزت لالایی شبهای تنهایی ام است .
می خواهی سفـر کنی؟ با مـن سفر کن که سفــــــرت خـوش بـاد .
ابرو گره مکن که ما دلشکسته ایم ؛ خاکستریم که بر سر آتش نشسته ایم .
باستان شناس
خبرنگار سمج بار دیگر جلوی آگاتا کریستی ، نویسنده داستانهای جنایی را گرفت .
آگاتا کریستی خواست از جلسه خارج شود ، اما او را جلوی خود دید . خبرنــــگار با
لبخند گفت : آخرین پرسش است ، خــواهش می کنم پاسـخ دهـید . شمـا چگونه
می توانید با شوهری که باستان شناس است و هـمه فـکر و ذهنش متوجه دنـیای
قدیم است به سر برید .
آگاتا کریستی به سقف سالن نگاهـی انداخت ، عینک خود را جابه جا کرد و گفت :
همه زنها باید آرزو داشـته باشند که شـوهرشان باستـان شـنـاس باشد . برای آنکه
هر چه پیرتر شوند شوهرشان بیشتر به آنها توجه می کنند !
آخرین لینکاها :
+ داستان کوتاه فوق العاده زیبای شاپرک و گل سرخ نوشته : سارا
+ 12 آلبوم آهنگ حبیب رو می تونید از اینجا داونلود کنید . آهنگ های معروفی و زیبایی
همچون خرچنگ های مردابی ، مرد تنهای شب و سلام همسایه ....
+ داستانک جالب ما پرتغال ها -----> حال و هوای سربازی داره!
+ آن روزی که یک مسیحی عاشق امام علی (ع) شد .
+ کارهای هنری خیلی زیبای یکی از دوستان
* شمارنده بالای ستون سمت راست وبلاگ چه با شتاب حرکت میکنه تا به صفر برسه...
یعنی بعد از رد شدن از صفر بازم همینجوری تند تند میگذره ؟
دو چشم مست تو خوش می کشند ناز از هم نمی کنند دو بد مست احتــــــــراز از هم
پیش از ازدواج چشمهایت را خوب باز کن و بعد از آن کمی آنها را ببند . «فرانکلین»
آینه ام برای دیدنت
در ازدحام سنگ و سیمان
به تو
و نگاه آسمانی ات می اندیشم
از نزدیک ترین نقطه تا تو
فاصله ای است ، بسیار
مادرم می گوید :
تو دیدنی نیستی
اما ،
چشم هایت در قاب خاطرات من
نشسته است
و آب
آینه ای شده برای دیدن تو
اما می ترسم
شیطنت ماهی ها ، تو را از من
بگیرد .
*نمیدونم شما چقدر فیلم های سیاه و سفید و به کلاسیک دهه های گذشته سینما رو
دوست دارید . ولی خوب من عاشق فیلم های کلاسیک هستم . فیلم های که با شنیدن
اسم اونا اولی چیزهایی که به ذهنم می رسه اسامی چون آلفرد هیچکاک و اینگرید برگمن
که بازیگر مورد علاقه من هست . فیلم های معروفی مثل پدر خوانده ، بدنام ، برباد رفته و
کازابلانکا و ...
سایت ایران کلاسیک ، در مورد فیلم های کلاسیک سینما می نویسه ...شما می تونید اینجا
نام 15 تا از فیلم های معروف کلاسیک سینما رو ببنید .
اینجا هم می تونید زندگینامه اینگرید برگمن و اینجا هم عکس های این بازیگر توانا رو ببینید.
*جدیدا با آهنگ های کریس دی برگ و Dido خیلی حال می کنم . مخصوصا دو تا از آهنگ های
Dido یا نام های White Flag و Thank you خیلی آهنگ های جالبی هستند . حتما گوش بدید.
و البته آهنگ Rent for Life هم قشنگه :) .
I know you think that I shouldn't still love you
I'll tell you that
But if I didn't say it
Well, I'd still have felt it
Where's the sense in that?
I promise I'm not trying to make your life harder
Or return to where we were
Well I will go down with this ship
And I won't put my hands up and surrender
There will be no white flag above my door
I'm in love and always will be
خــــودتان را خیلی جدی نگیرید . سعی کنید به بعضی از نگرانی های احمقانه تان
فقط بخندید و ببینید که با همین خنده ها ، آنها را به عکس از میدان به در می کنید .
عشق
هنگامی که عشق به شما اشارتی کرد، از پی اش بروید،
هر چند راهش سخت و ناهموار باشد.
هنگامی که با بال هایش شما را در بر می گیرد، تسلیمش شوید،
گرچه ممکن است تیغ نهفته در میان پرهایش مجروحتان کند.
وقتی با شما سخن می گوید باورش کنید،
گرچه ممکن است صدایش رویاهاتان را پراکنده سازد،
همان گونه که باد شمال باغ را بی بر می کند.
زیرا عشق همان گونه که تاج بر سرتان می گذارد، به صلیبتان می کشد.
همان گونه که شما را می پروراند، شاخ و برگتان را هرس می کند.
همان گونه که از قامتتان بالا می رود و نازک ترین شاخه هاتان را که در آفتاب می لرزند نوازش می کند،
به زمین فرو می رود و ریشه هاتان را که به خاک چسبیده اند می لرزاند.
عشق، شما را همچون بافه های گندم برای خود دسته می کند.
می کوبدتان تا برهنه تان کند.
سپس غربالتان می کند تا از کاه جداتان کند.
آسیابتان می کند تا سپید شوید.
ورزتان می دهد تا نرم شوید.
آنگاه شما را به آتش مقدس خود می سپارد تا برای ضیافت مقدس خداوند، نانی مقدس شوید.
مقالات مفید در مورد مادران و دوران شیر دهی :
باورهای غلط در مورد تغذیه با شیر مادر
منبع :سایت مفید زیبایی دات کام!