افسوس

من رفته ام
و از چشمانت خوانده ام
که عاشق نبودی
من خوا ندم به اندازه ی تمامی قناری ها که تو مسافر بودی
افسوس که آن همه عشق را بی جواب گذاشتی
افسوس که دستم را پس زدی
افسوس که به قلبم اعتماد نکردی
افسوس که به چشمهایم تهمت زدی
وای که دلم را شکستی
کاش می فهمیدی که اگر می خواستی میشد تا اوج بودن پرواز کرد
کاش می فهمیدی که دلم فقط نزد تو به امانت بود
کاش می فهمیدی که من آن کبوتری نیستم که بر هر بامی بنشینم
کاش می فهمیدی
ولی افسوس که تو هرگز نفهمیدی
 و دلم را شکستی        
از وبلاگ  تنها برای همیشه


تب انتظار

بازم جمعه از راه رسید....

دوباره شهر، تب انتظار می گیرد
بیا که با تو زمین،بغض دار می گیرد

در التهاب عمیق بلوغ باغچه ها
خزان به شوق تو ربگ بهار می گیرد

اگر بیایی از اندوه تو و ثانیه ها
دلم برای همیشه قرار می گیرد

به بی ستارگی آسمان قسم بی تو
غروب، طمع غمی ماندگار می گیرد

دلی که عشق ندارد در این زمانه مرگ
اگر چه آینه باشد غبار می گیرد

مگو برای چه؟ دست خودم که نیست غزل!
دلم بدون تو بی اختیار می گیرد.

 

نامه دوست به دوست جون


ترا بسیار دوست داشته ام
اما اینک تو بوى خوشى هستى
            که در دوردست هاپر اکنده است.
            وقتى که شب سپرى مى شود.
ترا بسیار دوست داشته ام
اما ینک تو سرودى هستى
            بر لبان جماعت
                  در شب هاى دراز دامن.
ترا بسیار دوست داشته ام
اما اینک تو پشته اى هستى
            که ریگستانش همواره دیگرگون مى شود
            و به هر لحظه، ماهى نو، برمى آید...
من اینک
ستاره مى شمرم
و آن سرود را
و آن بوى خوش را
و آن پشته سیمین را...           ماری شیمل

بعضی وقت ها


   بعضی وقتا اینقدر دلت می گیره که می خوای گریه کنی ، اما نمی تونی
   بعضی وقتا باید حرف بزنی و چیزی بگی ولی این دهن لعنتی
   جوری قفل میشه که نمی تونی بازش کنی
   بعضی وقتا نمی دونی چته !.. ولی میدونی یه چیزی آزارت میده
   بعضی وقتا ترجیح میدی هیچی نگی و ساکت یه گوشه کز کنی
   و تو فکرهات غرق بشی
   بعضی وقتا کارای میکنی و دل بعضی ها رو میشکنی که اصلا“ باورت نمیشه 
   بعضی وقتا جوری دلت رو میشکنن که بغضش تا چند روز تو گلوت
   سنگینی میکنه 
   بعضی وقتا میگی کاش زودتر می فهمیدم ، کاش زودتر به فکر می افتادم ، 
    کاش یه کاری میکردم اما .. 
    بعضی وقتا ...
    بعضی وقتا دعا میکنم که کاشکی دیگه این وقتا سراغم نیاد ، نه سراغ من ، 
    نه سراغ هیچ کس دیگه !!

                                                 از وبلاگ پدرام

تعویق


+معمولا زمانی قدر موهبت هایمان را
می دانیم
که آنها را از دست داده باشیم.

+معمولا جمله متاسفم اشتباه کردم را
خیلی به تعویق می اندازیم.
گاهی اوقات به عزیزانمان آسیب می زنیم
آنهایی که در قلب ما جا دارند.
و ما اجازه می دهیم مسائل احمقانه
زندگی های ما را از هم جدا کند.

+معمولا اجازه می دهیم
مسائی بی ارزشی به ذهن ما خطور کند
و معمولا دیر هنگام
متوجه می شویم که کور شده ایم
و نیز نمی دانیم که به چه علت!