با مردم ، می دوم. خیابان پر از جمعیت است. همه ، پیراهن های سرخ پوشیده اند.
می خواهم محلشان نگذارم ، ولی نمی شود.
بعضی ها بر می گردند و تحریکم می کنند.توی میدان اگر کم بیارم،یک چاقو تا قبضه
در گردنم فرو می رود؛ولی اینجا دیگر فقط من مسلحم.اگر آدمها شاخ داشتند،چی
می شد؟!
نمی گذارند سرت به کار خودت باشد و روی مرز خودت راه بروی. هی قلقلکت میدن.
هیچی که نباشه،همین سرخ پوشیدن و در خیابان دویدن،خودش یعنی بیدار کردن آن
روی سگی ، ببخشید ، گاوی آدم!
آخر نا سلامتی ما هم گاویم!مثل اسب نیستیم که نجیب باشیم. گاویم . گاو میدان
ماتادورها!
خون جلوی چشمانم رو گرفته، 2 ،3 نفر رو که بزنم ، حالم سر جاش میاد... این یکی
چطور؟ پشت و پهلوی پهنی داره.جون می ده واسه پرتاب کردن... حالا نوبت اون یکی...
+دوستداران آهنگ های گروه آرین می تونند آهنگ پرواز؟
رو از اینجا داونلود کنند. حجم اون 400 کیلو بایت هستش!
+خودتون که بهتر می دونید! کلیک راست و بعد سیو از تارگت!
گه، ابر ز دوری تو گریان کردم
گه، سنگ غمت خوردم و پنهان کردم
در رهگذر باد نشستم و همه عمر
هر قاصدک آمد از تو پرسان کردم
+مفهوم جمله ای که در پست قبلی اورده بودم رو مثل اینکه کسی نمی دونست
بنابراین اینجا می نویسم.
....ارزنی آمد ، ماش فرستادیم ، نخود آمد....
....اگر زنی آمد ، ما او را فرستاده ایم ، و او سر خود نیامده است....
+دوستانی که قصد ازدواج دارید شاید این صحبت های دکتر الهی قمشه ای
بتونه شما رو کمک کنه تا در تصمیم گیری و انتخابتون برای زندگی مشترک آینده
موفق تر باشید. خیلی خوب گفته.واقعا به نکات مهم و جالبی اشاره کرده.
آن یار که عهد دوستداری بشکست میرفت و منش گرفته دامان در دست
میگفت دگر باره بخوابم بینی پنداشت که بعد از آن مرا خوابی است
«سعدی شیرازی»
***********************************************
…..ارزنی آمد ، ماش فرستادیم ، نخود آمد …..
+جمله بالا رو تا حالا شنیده بودید؟ البته خیلی طولانی تر از این
هستش. کسی مفهوم اصلی این جمله بالا رو می دونه؟ مفهوم
اصلی اون خیلی باحال هستش. یه کم فکر کنید.
+یه آهنگ هم واسه داونلود گذاشتم . ترانه ای که کار مشترک ویگن و
هایده هستش.می تونید از اینجا داونلود کنید. خیلی قشنگه.
گذشته ها رو تداعی می کنه.حجم حدود 800 کیلو بایت هستش.
+حکمت این آهنگ ها که واسه داونلود میزارم اینه که به نوعی
کمبود و ضعف نوشتاریم رو جبران کنم و در واقع این آهنگ ها حرفای
دل منو می زنند که خودم توانایی بیان اونا رو به وسیله قلم ندارم.
باران گرفت چتر مرا وا کن
با من چو زخم کهنه مدارا کن
آماده کن عصای غرورم ا
شلوار وصله دار مرا تا کن
مثل نسیم می گذرم از تو
مثل نسیم پنجره را وا کن
در قاب کهنه صورت من پیداست
پس از مناجاتهای مشابه هر شبم
که بیشتر حول حوش تو می چرخد
دلم نمی اید بگویم شب بخیر
ساعتی منتظر می مانم
و از همین راه دور می گویم صبح بخیر
و تو بیدار می شوی آنجا