کافیه ساعت یک و نیم، دو نصف شب یه نگاهی به ســـوپر مارکت محل بندازی و
شــاهد حضور تدریجــی آقایان و بانوانی باشی که برای دریافت شیـــر در آن محل
حضور به هم میرسانند و تا نزدیک های ساعت 6 صبح منتظر رسیدن کامیون حاوی
شیرهای آبکــی هستند. باز دم آقایــون گـــرم که مثل همیشه صفوف رو با نظم و
در یک ستون تشکیل می دهند. شـــاید این به خاطر گذراندن اجبـــاری (سربازی)
باشه! صفوف بانوان محترم که فــوق العاده به هم پیوسته هست! صــف های چند
ستــونه تشکیل می دهند و آخر سر هم معلــوم نمیشه که ابتــدا و انتهای صـــف
کجا هست و همیشه سر و صــــدا و داد و قالشون تا کیلومترها به گوش میرسه!
خوشبختانه از آمار گیس و گیس کشی کاسته شده و عده ای به خاطر حفظ آبرو
از حق خود گذشته و به زن های قوی هیکلی که بدون صف و با هول دادن به جلو
می تازند اجازه می دهند تا بدون نوبت سهمیه خود را گرفته و بزنند به چاک!
ماشین هایی هستند که حاوی یک عدد مرد، یک عدد زن و چند تــا بچه که با هم
در این مراسم پر فیض به صورت خانوادگی شرکت می کنند. آخــــــر الزمان شده؟!
سوال اینجاست. چرا با وجود کارخانه شیر در ساوه باز توزیع شیر به صورت ناقص و
کم باشه؟! البته مشکل از مردم هم هست که به حق خود قانع نیستند. ولی خب
در شهر های دیگه فکر نمی کنم چنین معضلی وجود داشته باشه!
شاید هم مردم برای ابـــــراز همدردی با کارتون خوابها هست که نصف شب میان!
برخی مجهز! و برخی هم در همان مکان چرت می زنند. شیر آبکی حق مسلم ...
******* جام جهانی
من: الهام! گل خوریم :(
الهام: اشکال نداره! بزا یکی دو تا دیگه بزنن، گناه دارن آخه!
(آنگولا در صورت برد با تعداد گل بالا شانس صعود داشت)
این برانکو از معدود مربیانی بود که در جام جهانی به نیمکت ذخیره ها دوخته شده بود!
آراگونس اسپانیایی با اون سن و سال ایستاده بازی رو دنبال می کرد. شاید واسه این
بوده که برانکو در طول مسابقات لاغر شده بود و شلوارش از تنش می افتاد!
آی برانکوی ترسو! عنایتی، کاظمیان و طالب لو رو به عنوان هویج با خودت برده بودی؟!
+ ویندوز خود را اورجینال کنید!
این بار بدون هیچ دانلود و نرم افزاری، فقط با چند کلیک!
+ دو تا آهنگ قدیمی و معروف مدرن تاکینگ
سلام رفیق
--------------
تصنیف حسام الدینو دان لود کردم
الانم بو اکشام
---------------
تیم ملی
اه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
امروز همه گزاشتن تنگ تیم ملی
کلاه خودتونو قاضی کنید
بی انصافی نبود که از این گروه ایران بره بالا
حالا آنگولا چرا ..از ما بیشتر دویدن
--------------
دو سال پیوسته وبلاگ نویسی بدن خستگی
بهت تبریک می گم
-------------
شبای جمعه حکایت پایان هفته های ما هست
مثل دقیقه های آخر ۲۹ اسفند
البته شب جمعه چیزای دیگه هم هستش
-------------
موفق باشی
!
سلام...ما که تو شهرمون از این مشکلا نداریم..هر چی بخوای این جا شیر هست...در ضمن یه خواهش داشتم اگه می شه یه لینک معرفی کنی برای ترانه های برایان ادامز....خوش بگذره
سلام داداشی.
از این مشکلا توی شیراز به این شدت نیست. اما خوب من صفای طولانی شیر رو بعضی جاها دیدم. مثلا یه لبنیات فروشی نزدیک دانشگاهمون بود که ساعت ۹ صبح تا ۱۱ اینا حدود ۸-۹ متر مردم وایساده بودن. (شیراز قانون خانما جدا آقایون جدا نداره!) زن و مرد قاتی! مردا هم گاهی از زنا کتک می خورن!
اما من به شخصه اگه صد سال شیر گیرم نیاد عمرا از این شیر به قول تو آبکی بدمزه ی مسخره بخورم! اصلا از ریختشم بدم میاد! فقط به درد این می خوره که باهاش ماست ببندی! وگرنه حیف پوله!
امیدوارم وضع مالی مردم اونقدر بد نباشه (یا بهتر بگم طبعشون اونقدر بلند باشه) که واسه یه پاکت آب رنگ!!!! تو سر همدیگه نزنن!
در باره ی فوتبالم همین بس که همشون حقشون بود اخراج شن! (مثلا دادکان و برانکو و...) برن که لیاقت نداشتن!
درباره ی عنایتی هم آخه گل پسر تا فوتبالیستی مثل دایی باشه کی میاد از عنایتی و امثال اون استفاده کنه؟ اصلا با عقل جور در میاد؟؟؟؟ :دی!
شاد باشی
تازه کجاش رو دیدی. مونده تا تمام حقوق مسلمت رو بشناسی!!! در مورد هویج هم یه خورده اختلاف نظر دارم. آخه باز هویج یه خاصیتی داره. روی نیمکت نشوندن گلزن لیگ نفهمیدم خاصیتش چیه؟! اون دوتا گل ایران رو هم خط دفاع زد تا بفهمیم هلیکوپتر و ملخ و سر طلایی و پا طلایی یعنی چه!!!
من شیل دوشت ندالم :D :))
هویج قلمز ندیده بودیم دیگه :))
.
من که اصلا نفهمیدم. چرا؟ اتفاقی افتاده؟ چرا همه ی جمله ها نا تمام اند؟ هنوز درک نکرده ام.کاش یه ذره چی؟ ان شالله یه روزی چی؟
من که هیچ بدی ای از تو ندیدم. چیا رو باید فراموش کنم؟ .....
به هر حال مطمئنم دلیلی داشتی..... تو هم موفق باشی. اما بذون اگه بازم بیای بازم خوشحال می شم......