زندگی ِ نو!

 

سلام! :)

خوبید؟ خوشید؟ سلامتید؟!

خدا رو شکر!

نمیدونم از کجا باید شروع کنم و چی باید بگم! بعد از مدتها دوری اجباری از دنیای مجـــازی

اینبار از منزلگاه جدید با شغل جدید در شهر جدید و زندگی تازه در خدمت شما هستم!

نوشته هام اینطور نشون میده که ظاهرا خیلی داره بهم خوش میگذره! شاید بیشتر به خاطر

دوری طولانی مدت از دنیای مجازی هست که باعث شده بعد از اینهمه مدت که میام هیجان

داشته باشم!

زندگی جدید = صبح زود بیدار شدن + ساعت 6 از منزل خارج شدن + تا ساعت 17:30 در

 محل کار + ساعت 18:15 به بعد به منزل رسیدن + کمی استراحت + مهیا کردن شام +

...+ خواب – عوامل آزار دهنده روحانی! (یه زندگی سرد و ماشینی به نظر میرسه؟!)

  

الان هفتــــه سوم شروع به کار هست و بالاخره تلفن منزل وصل شد. دلم برای اینترنت تنگ

شده بود! خلاء اون رو به وضوح احساس میکردم.

تقــدیر این بود که در بدو ورود به عرصه بانکداری به شعبه مرکزی معرفی بشم. مزیت اون در

اینه که مشکل نهـــــار به خودی خود حل شد! و بعد اینکه تا ساعت 5 حداقل مشغول به کار

هستم! ( یعنی دیگه نیازی به استراحت بعد از کار نیست!)

در ضمن امسال بالاخــــــره تصمیم دارم طلسم رو بشکنم و در آزمون کاردانی به کارشناسی

شرکت کنم. چون برای اهداف بلندتر آینده بهش نیاز پیدا کردم. 1. شعب ارزی داخل

2. شعب ارزی خارج!

فعلا که بین اینکه در رشته خودم (کامپیوتر) ، زیان انگلیسی یا حسایداری دچار تردید هستم.

 

توی این مدت اتفاقات زیادی افتاد که میشد اینجا ثبت بشه اما خب نشد. اینجا بود که نبود یه

لپ تاپ با اینترنت بی سیم کاملا احساس میشد. لازم هست از مادر گرامی به خاطر همه چیز

تشکر فراوان و ویژه ای داشته باشم، به ویژه بابت جهیزیه! :))

 

فکر میکنم واسه شروع دوباره کافی باشه! فعلا بریم پی تدارک شام!