میم مثل مادربزرگ!

 

همان طور که در افکار خودش غوطه ور بود و از کنار آدم ها عبور می کرد نگاهش به

پیرزنی افتاد که به سختی زنبیلی  رو در کنار خود می کشید. احساس کـرد که لازم

هست به اون پیرزن کمک کنه تا لااقل از عرض خیابون عبور کنه و به ایستگاه تاکسی

برسونه، اما یه لحظه تردید و دودلی به سراغش اومد ...

برم جلو؟ نرم؟! برم؟! نرم؟!

برم بگم .. مادر جان! کمکی از دست من بر میاد؟!

نکنه بگه نه و یا فکر کنه ریگی به کفشم هست!

اصلا ولش کن! بیخیال!

و از کنارش عبور میکنه...

هنوز خیلی از اون صحنه عبور نکرده که صدای گوش خراش ترمز ماشینی میخکوبش

میکنه! برمیگرده سمت صدا ...

چند نفری به سمت صدا می دویدند... از دور نگاهش به جسد پیرزنی می افته که

وسط خیابون افتاده و زنبیلی که در کنارش واژگون شده!

                                                                                     "امید"

 

+ آهنگ فیلم سینمایی میم مثل مادر

   کاشکی رو طاقچه دلت آینه و شمعدون میشدم...

   توی دشت ابری چشات یه قطره بارون میشدم...

 

+ Delutube

   Deleted YouTube Video Viewer

 

+ Password Recovery Utilities

   آرشیو ابزارهای رایگان بازیابی پسوردهای مختلف در محیط ویندوز و  وب همراه با لینک دانلود

 

+ Hacker’s Database

   سایتی قوی برای آپلود،دانلود و جمع آوری انواع نرم افزارهای مربوط به هکینگ

 

+ Rare Book Room

   مجموعه فوق العادی از کتاب های کمیاب از افرادی چون داروین، نیوتن، کوپرنیک، شکسپیر و ...

  

 

بی ربط : نظر شخصی من اینه که یک فرد باید مادر همسرش رو به اندازه مادر خودش

              دوست داشته باشه!