شریعتی و حنا در مزرعه!

 

هر کسی دوتاست

 

و خدا یکی بود

و یکی چگونه می توانست باشد؟

هر کسی به اندازه ای که احساسش می کنند هست

و خدا کسی که احساسش کند، نداشت

عظمت هاهمواره در جستجوی چشمی است که آنرا ببیند

خوبی ها همواره نگران که آنرا بفهمد

و زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق ورزد

و قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد

و غرور در جستجوی غروری است که آنرا بشکند

و خدا عظیم بود و خوب و زیباو پر اقتدار و مغرور

....اما کسی نداشت

و خدا آفریدگار بود

و چگونه می توانست نیافریند

....زمین را گستردوآسمانها را بر کشید

و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود

و با نبودن چگونه توانستن بود؟

و خدا بود و با او عدم بود

حرف هایی است برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم

....و حرفهایی است برای نگفتن

حرف های خوب وبزرگ و ماورایی همین هایند.

.....و سرمایه هر کسی به اندازه حرف هایی است که برای نگفتن دارد

و خدا برای نگفتن حرف های بسیار داشت

درونش از آنها سرشار بود

و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد؟

و خدا بود و عدم

جز خدا هیچ نبود

در نبودن ،نتوانستن بود

با نبودن نتوان بودن

و خدا تنها بود

هر کسی گمشده ای دارد

.....و خدا گمشده ای داشت

 

                                                دکتر علی شریعتی

 

 

و حالا یکم نوستالوژی ...

 

hana

 

+ آهنگ آغازین کارتون زیبای حنا دختری در مزرعه

    پاکوتا رو یادته؟!!

 

+ فرشته فراموش کرد

   چه میکنه این عرفان نظر اهاری!

 

 

پ.ن  بابک جان آهنگ رومئو و ژولیت رو یکی دو ماه پیش گذاشته بودم. ممنون از لطفت.

        اگه آهنگی داری که جالب هست مثل همین سریال شمال 60 که منم دوست دارم

        برام بفرست. به آدرس ایمیل که سمت راست وبلاگ قرار داره.

        لینک اهنگ های بابالنگ دراز هم اصلاح شده. می تونید کامل دانلود کنید.

 

پ.ن همچنان از کافی نت! البته مانیتور درست شده :)