سینما پاسبخش!!

 

پنجشنبه ای که گذشت پاسبخش بودم و بایستی شب رو در نــاحیه می موندم

بعد از خوردن نـــــهار به اتاق پاسبخشی  که در گوشه ای از محــوطه و به دور از

آسایشگاه سربازها  قرار داشت رفتم...

اتاقی سه در چهار که پنجره ای بزرگ داره  که مزین به پرده کرکره ای کـرم رنگی

هست. در یه گوشه اتاق گاوصندوق بزرگی هست که برای نگهداری تسلیحــــات

می باشد (البته غیرهسته ای!) . محتویات اون هم شامل 4 تا یوزی و 3 تا کلاش

که کلاش ها پر هستند. خلاصه اگه نیاز به سلاح گرم داشتید در خــدمتیم! : دی

البته از گاوصندوق گوشه اتاق به عنوان زیر تلویزیونی هم استفاده میشه. تلویـزیون

21 اینچ رنگی صا ایران! یه تختخواب فلزی، چند تا پتو، صنـــدلی و میز سایـر لــوازم

موجود در اتاق هست. رفتم روی تخت و دراز کشیدم البته کنترل در دست...

طبق معمول ابتدا نگاهی به سمت دیوار کنار تخت انداختم و باز اون جمله کــذایی

رو خوندم که با خط خوش و ریزی نوشته شده .... ای پاسبخش تنها و مظلوم !!

 

تصمیم داشتم استراحت کنم اما با دیدن فیلم سنمایی شبکه دو خواب به کلی از

سرم پرید! همــه این مــقدمه چینی ها برای این بود که در مـــورد فیــلم سینمایی

حرف بزنم... فیلم سینمایی سه شنبه ها با موری

یــکی از اون فیلم هایی بود که واقـــعا ارزش دیـــدن و از خواب زدن رو داشت. چه

دیالوگهای نابی...پیرمرد فیلم حرف های جالبی می زد.

 

+ فکر کن که یه پرنده کوچک روی شونه هات نشسته و هر روز ازش بپرسی که

   آیا امـــروز اون روزی هست که باید بمیرم؟! صدای قلـــب اون پـــرنده کوچک رو

   میشنوی؟! اگـه همه انسان ها به این باور اعتقاد داشتند جور دیگه ای زندگی

   می کردند.

+ هیچ چیز برای انسان به اندازه وابستگی خجالت آور نیست!

+ زندگی سراسر تجربه است. اما مهم اینه که چطور این درس ها رو حفظ کنیم.

+ زندگی چیزی نسیت جز ارتباط بین انسانها

 

+ سعی کن همیشه، همه رو دوست داشته باشی.

 

فیلم سه شنبه ها با موری که تمام شد زدم کانال چهار که خوشبختـــــانه

همرمان بود با آغاز برنامه سینما چهار....

رودخانه مرموز ساخته کلینت ایسوود که یه زمانی عاشق بازی هاش

توی ژانرهای وسترن بود. شخصیت جالبی بود. تحلیل قبل از نمــــایش فیلم

جالب و مفید بود. نمیدونستم کلینت ایـسوود خودش آهنـگ فیلم رو ساخته

و اینکه فیلمبرداری اون تنها در سی و نه روز انجام شده!!! خیلی جالبه.

داستان این فیـلم هم جالب بود به خصوص که بازی شـان پن هم عالی بود

بدجوری تحریک شدم که فیلم نابخشوده کلینت ایسوود رو ببینم.

 

خـــلاصه عــــصر پنجشنبه خوبی بود . بعد از پایان فیلم رفتم به اتاق کارمون،

هوا بارونی بود و پنجره باز ..

رادیو رو روشـن کردم و کتاب امام حسین (ع) و ایران  از  کورت فریشلر

نویسنده آلمانی رو گذاشتم جلوم و شروع کردم به خوندن. رسیدن این کتاب

دست من برای خودش جریانی داره. (ترجمه ذبیح الله منصوری)

باران به شــدت می بارید و رادیو پیام آهنگی رو پخش می کرد که متنش این

بود ....

          رفتن تو آخر یک جاده نیست...

                                                آخر تمومه جاده هاست...

 

 

+ تیتراژ زیبای مجموعه تلویزیونی اولین شب آرامش!

   فیلم جالبی هست. لینک از آی آر تی وی

 

+ لغت نامه آنلاین آلمانی به فارسی و بالعکس

   خیلی به درده میخوره!