به دنبال سرزمین آرزوها
هفته ها بود که کوه را می کندیم. صخره های عظیم را از رو به رویمان بر می داشتیم و از سنگها می گذشتیم تا به آن سوی کوه برسیم. آن طرف کوه سرزمین آرزوهایمان بود و برای رسیدن به آن باید دل سخت و سیاه سنگ ها را می شکافتیم. درست در روزی که گفته می شد نصف تونل کنده شده است، تیغه کلنگ یکی از ما به تیغه کلنگی از سمت رو به رو برخورد کرد و بعد کوه شکافته شد و عده ای خسته و خاک آلود چون ما پیدا شدند. برای هم راه باز کردیم و از هم گذشتیم. هر یک راهی سرزمین آرزوهایمان بودیم... (نویسنده: آرش نصیری)