کریستوف کلمب |
آنکه دانشکده در هر گذری وا می کرد! کاش یک لحظه نگاه جیب بابا می کرد مبلغی کز نظر کون و مکان بیرون بود طلب از بیخبران لب دریا می کرد مدرک خویش بر سبزی فروش بردم دوش کو به تاییدیه ای حل معما می کرد دیدمش یکسره خندان و دلش داده به دست و اندر آن مدرک من سخت تماشا می کرد گفت : این مدرک باطل به تو کی داد حکیم؟ گفتم آنروز که این واحد زیبا می کرد گفت : آن جیب کزو گشت چنین برج بلند جرمش این بود ، نفهمید که بیجا می کرد کاش آن لحظه که اسمت بنوشتی بابات هر دو گوشت بکشید و تورو دعوا می کرد!!!! +آهنگ بسیار زیبا و معروف کریستوف کلمب! مطمئنا همتون این آهنگ رو حداقل یه بار هم که شده شنیدین. من که از گوش دادن به اون لذت می برم.تنهایی اونم با صدای +بینهایت! این آهنگ رو می تونید از اینجا داونلود کنید. این یکی رو از دست ندید! |