شد ---------> آنچه نبایست میشد و نشد ------>آنچه بایست میشد دانستم----->آنچه را که بایسته ی دانستن نبود و ندانستم-->آنچه را که شایسته دانستن بود
گریستم در هنگامه ی سر خوشی های جوانسایی و خنده سر دادم در کشاکش رنج سالخوردگی
مرگ را تجربه ها کردم در اوج شور زیستن. و به زندگی برخاستم آنگاه که مرگ آخرین چاره ام بود.
|