سفر یار

هر شبی گویم که فردا یارم آید از سفر
چون که فردا میرسد گویم که فردایی دگر
آنقدر امروز و فردا انتظارش می کشم
تا بیاید عاقبت یادگارم از سفر
گر بیاید بوسه بر خاک دم پایش زنم
تا نماید یک دمی بر حال زار من نظر
من که می دامن عاقبت آید دلدار من
لیک می ترسم نباشد آن زمان از من اثر!

تقدیم به عشق