«ای کاش می توانستم ای کاش می شد که من هم بتوانم اگر می توانستم من هم اینگونه حرف دلم را به خدای خودم می گفتم.»
سال هاست حیاط کوچک خانه ی ما چشم انتظار است.
خدایا!
ابر به اذن تو گوش می دهد و بغضش به فرمان تو می ترکد؛ به او بگو سری هم به خانه دل ما بزند.
خدایا!
باغچه ی کوچک خانه ی ما مدتی است که باغبان ندیده و از باد و طوفان ستم کشیده؛ اشاره ی تو کافی است ؛ رحمی کن تا برکت به خانه بازگردد.
سحرگاه باغچه ی حیاط به آسمان زل زده بود و ریزش باران را تماشا می کرد؛ حیاط کوچک خانه شنید که می گفتند :« باران،اشک دوستانی است که در آسمان ماوی دارند».
خدایا!
دوستت داریم و تو را سپاس می گوییم.
یاس،تاک،گل پونه و تمام اهل باغچه ی حیاط خانه
|