غم

این جا نه

که آنجاست

دل اما در سرمای این سیاه خانه می تپد.

در این غربت ناشاد

یاسی است اشتیاق

که در فراسوهای طاقت می گذرد.

بادام بی مغزی می شکنیم

یاد یاران را

و تلخی دوزخ در هر رگ مان می گذرد.

و باز من تنها .... از همیشه تنها تر......