من از زمانی

که قلب خودراگم کرده است می ترسم

من از تصور بیهودگی این همه دست

و از تجسم بیگانگی این همه صورت می ترسم

من مثل دانش آموزی

که درس هندسه اش را

دیوانه وار دوست دارد تنها هستم

...

عشق من :

تو آن پرنده ای و من آن صیاد که برای صید تو لحظه شماری می کند و می خواهد تورا به دست آورد .

تو آن الهه زیبایی و عشق در وجود من هستی که لحظات زندگی را به یاد آن سپری می کنم .

تو همان یگانه محبوب دل عاشق منی که برای رسیدن به تو آرزوی پرنده شدن در سر می پروراند .

تو ان یگانه معشوق منی که حاضرم چون پروانه به گرد وجودت بچرخم .