داستان زندگی

سفر مرا به در باغ کودکیم برد

و ایستادم تا

دلم قرار بگیرد

صدای پر پری آمد

و در که باز شد

      من از هجوم حقیقت به خاک افتادم!

سلام!

میدوم قرار بود که  اینجا از روزانه هام بنویسم اما خب واقعا موضوع ضد حال ظاهرا

خیلی بیشتر از این حرفا بود!  باید پست قبلی رو اصلاح کنم و تعاریف جدیدی از

ضد حال رو ارائه بدم! برای اینکه زیاده گویی نکرده باشم تنها به یکی از تعاریف

میپردازم!

ضد حال یعنی " اینکه تصمیم بگیری از این به بعد روزانه نویسی کنی و کلی هم حرف

برای گفتن داشته باشی اما وقتی بیای خونه و دکمه کامپیوتر رو فشار بدی ببینی که

هیچ گونه واکنشی رخ نداد!  در واقع پاور به رحمت ایزدی پیوسته بود!"

خلاصه بعد از کلی کش و قوس و نصب پاور جدید پروژه جستجوی خانه آغاز شد که

همچنان هم روی این پروژه کار میشه! و به همین علت در هفته اخیر هر روز بعد از

اتمام کار در جستجوی منزل به مشاورین املاک مراجعه میکردم!

اوضاع نابسامانی داره این بازار مسکن!

هر چند که چندین مورد پیدا شد اما به دلایل مختلف نشد! دلایلی چون:

-          وضعیت محله!

-          همسایه!

-          مجرد بودن بنده!

-          مسافت تا محل کار!

-          بد مسیر بودن!

-          بد قولی صاحب خانه و قرارداد با شخص دیگر!

-          و ...

البته لازم به ذکر هست که جستجو های چند روزه بنده در مناطق مختلف توقع

اینجانب رو بالا برده و با مشاهده مواردی که از دست دادم فعلا دارم سختگیری

میکنم! امیدوارم که این سخت گیری به ضررم تموم نشه!

امروز رو به استراحت مطلق در خانه پرداختم!

پ ن  هنوز تو کف اون مورد عشرت آباد هستم که با 15 دقیقه پیاده روی به محل کار

        میرسیدم اما به دلیل کارشکنی برخی افراد پرید!

عکس روز :

صحنه ای تکراری از هجوم مردم به سمت دستگاه شماره دهی بعد از آمدن برق!

نظرات 5 + ارسال نظر
فرید پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:27 ق.ظ http://blithe.blogfa.com

بابا دمت گرم مجرد! یادی از فقیر فقرا کردی!میگم تو نمیخوای از این داداش کوچیکه یه کمکی بگیری واسه مشکلاتت مرد؟
تا کی خود کفایی اخه جیگر؟
تا بعد...

شوکا پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:58 ق.ظ http://hajieh.wordpress.com

به خدا توکل کن همه ی کارات درست می مشه .

سارا (سایبان عشق) جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:45 ق.ظ http://sayeban-eshgh.persianblog.ir

سلام.
هنوزم ضدحال بدتر ندیدی! ایشالا هم که هیچ وقت نبینی. زیاد سخت نگیر، خونه جور میشه. می خواد توکل کنی و مستمر روی پروژه وقت بذاری. خیلی هم مشکل پسند نباش! ممکنه به ضررت تموم بشه!
راستی...
خوبه مردم تهران توی صف منتظر موندن. از اونجایی که اینجا برق دو ساعته میره وایسادن فایده نداره! دو سری تجربه کردم! تازه جالبه میذارن برق بانک رو دقیقا دو ساعت مونده به تعطیلی بانک قطع می کنن. یه سری که یک ساعت توی صف بودم تا نوبتم شد برگه فیش زیر دستگاه برق رفت! دو ساعت بعد هم که برق اومد آقا تعطیلیم فردا بیاید! اینم یه جور ضدحاله دیگه!!!

قاصدک بی خبر شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:27 ب.ظ

خوش اومدیییییی :)
هر چقدر تو انتخابت سخت گیری کنی تصمیم گرفتن هم برات سخت تر می شه
منکه هر وقت اینطوری سخت گیر می شم اونقدر سر در گم میشم که آخرش یک جورایی بی خیال موضوع می شم :دی
امیدوارم مورد دلخواهت رو هم زود زود پیدا کنییییی :)
خوش باشییی

خاطره یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:33 ب.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

بی خیال
سخت میگیرد جهان هم
پس تو سخت نگیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد