داستان زندگی

داستان زندگی "هانیکو"

خرداد ماهی که گذشت ماه عجیبی بود.  با تصادف دامادمون شروع شد با دو هفته

در کما بودنش ادامه پیدا کرد و با مرگ مادر بزرگم خاتمه پیدا کرد...

از اون طرف کلاس های آموزش بانــک شروع شد و از طرفی شغل قبلی رو از دست

دادم.حالا از یکی دو هفته  دیگه بایستی زندگی  تازه و انفرادی جدید رو شروع کنم.

یه زندگی بانکی! به نوعی محرمانه تهران!

قیمت اجاره  خونه ها که  سر سام آوره! به مجردم که به این راحتی ها خونه نمیدن!

 

پ.ن روز مادر و (روز زن) رو به همه ی مادران و زنان جهان تبریک میگم!

 

نظرات 20 + ارسال نظر
علی چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:56 ق.ظ http://www.alitoope.blogsky.com

با عرض تسلیت اگه مایل به تبادل لینک هستین برام نظر بزارین.

منیری چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:06 ب.ظ

امید عزیز تسلیت می‌گم. در مورد کار هم پیش میاد، امیدوارم موقعیت بهتری گیرت بیاد.

سارا چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:44 ب.ظ

تسلیت میگم دوست عزیز
امیدوارم این حوادث ناگوار مقدمه ای برای حوادث بهتری باشه که در پس پرده است

pooria چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:03 ب.ظ http://yekpooria.com

mobarak !

یه مرد امیدوار چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:25 ب.ظ http://www.moodi.persianblog.com

صمیمانه تسلیت می‌گم. امیدوارم روحشان قرین آرامش و روح نوه‌اشان قرین تکاپو و امید برای غلبه بر شرایط جدید باشد. آمین

مریم بانو چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:48 ب.ظ http://www.yek-asheqaneh.persianblog.com

سلام دوست خوبم . بهتون تسلیت می گم. انشاالله که روح بزرگ ایشون در نور و رحمت خداوند غرق باشه ...
گریبان افق را چاک کردند
نگاه کوچه را غمناک کردند
به گریه؛ دست های سرخ ادراک
تو را در بستری از خاک کردند ....

یاس چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:12 ب.ظ

سلام
نمی دونم بعد از چند ماه موفق شدم دوباره به وبلاگ سر بزنم.
جالب بود برام دقیقا روزی اومدم که آپدیت شده بود.
از مرگ مادر بزرگ ناراحت شدم ولی به خاطر داشته باش:
(برای هر ستاره ای که ناگهان در آسمان غروب می کند دل هزار پاره را خیال آنکه آسمان همیشه و هنوز به یاد آن ستاره است چاره است.)
مرگ شروع زندگی دوباره است.
ولی از اینکه این وبلاگ همچنان با شور و هیجان آپدیت میشه خیلی خوشحال شدم .
حس خوبی پیدا کردم امیدوارم از این به بعد دوباره بتونم به این وبلاگ سر بزنم و از مطالب خوبت استفاده کنم.
{اگه دوباره سختی های زندگی و مشغله ها بد قولم نکنه}
خندان و پیروز باشی
" YAS"

روزهای بی خاطره چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:32 ب.ظ http://greatmemorial.blogspot.com

تسلیت میگم. روحشون شاد.


پس تو هم بانکی شدی! خب، زندگی بانکی فکر نکنم اونقدر ها هم بد باشه! هست؟!

خاطره چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:48 ب.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

سلام
پس دلایل غیبتتون موجه بود
روحشون شاد داشتن مادربزرگ نعمته
داستان زندگی: خیلی دنبال اهنگش بودم ممنون
امیدوارم بانکدار خوبی بشین

سارا (سایبان عشق) جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:02 ق.ظ http://sayeban-eshgh.persianblog.com

درگذشت مادر بزرگت رو تسلیت میگم. بابت اتفاق های ناگواری هم که برات رخ داده متاسفم. اما امیدوارم که آینده ی بهتر و روشن تر داشته باشی.
با سختی ها سخت نگیر. تحمل سختی می تونی راحتی در آینده رو به دنبال داشته باشه.
شاد و سربلند باشی

فرید جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:22 ق.ظ http://blithe.tv

سلام
تسلیت میگم امید جان.
راستی تهرونی شدی به ما نمیگی؟؟؟
یه خبری بده که چکاره ای! می خوام ببینمت بلکه از راه بدر شی! مثل خودم بریم دنبال خلاف.
تا بعد...

مریم بانو چهارشنبه 20 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:48 ق.ظ http://www.yek-asheqaneh.persianblog.com

سلام دوست من . تصمیم ندارید آپ کنید ؟

مهدی جمعه 22 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:55 ب.ظ http://www.beautifulmind.blogfa.com

سلام
منم تسلیت میگم...
بعد حدود شیش هفت ماه ... امروز قسمت شد کامنت بذارم... اونم واسه تسلیت!

عادله دوشنبه 25 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:09 ب.ظ http://khabidarhayahoo.persianblog.com/

درست میشه .امیدوار باش

President Evil دوشنبه 25 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:44 ب.ظ http://opinion.persianblog.com

سلام.
منم مادربزرگم رو حدود ۷ سالی می شه از دست دادم ولی جاش همیشه توی ذهنم محفوظه٬ حرفاش جاری لبامه و نگاه هاش حک شده روی قبلم. عادت می کنیم٬ به نبودشون...
وبلاگ رو بعد از مدتی با عنوان " عکس منتخب از نمایشگاه کتاب 1386" آپدیت کردم. خوشحال می شم سری بزنی.
ممنون

سمیه سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:52 ق.ظ http://khoda-man-to.blogfa.com

سلام
اول تسلیت بعد تو گفتی نمونه سوال تافل داری.پیدا نکردم کجاست؟خیلییییی احتیاج دارم.اگه می شه آدرس دقیق بده

سمیه سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:54 ق.ظ http://khoda-man-to.blogfa.com

سلام .
اول تسلیت.بعد تو گفتی نمونه سوال تافل داری خیلی احتیاج دارم بهم می رسونی؟؟؟؟؟؟

دایان چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:49 ق.ظ

من از طریق وبلاگ روزهای بی خاطره اینجا رو پیدا کردم .
بهتون تسلیت میگم. امیدوارم روزهای شادی پیش رو داشته باشین.

فرنوش چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:43 ب.ظ

خیلی قشنگ و قابل لمس بود.حس تو رو درک میکنم و ولی خیلی نا امید کننده هست.منم یه زمان نا امید بودم اما ...بدون خدا همیشه هست.

مستوره شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:02 ب.ظ http://mastureh72000.blogfa.com

لبخند میزنی، لبخند میزنم.

پشت لبخندم پنهان می‏شوم.

تمام درونم نابود می‏شود و لبخند می‏زنم.

تسلیت میگم ....

می‏دانم دیگر حرف‏هایم معجزه نمی‏کند...

با کدام واژه بگویم؟

دلم تنگ می‏شود، دلم می‏گیرد...

خسته‏تر از آنم که تقلا کنم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد