خاکسترهای زمان

 

یادم باشد خاطرات را فراموش کنم اما شکوفه های هلو را از یاد نبرم.

                                                      دیالوگی از فیلم خاکسترهای زمان

 

به دوستدارن سینمای معناگرا توصیه میشه حتما این فیلم رو ببینید. امروز بعد از ظهر

تکرارش در برنامه سینما 4 پخش میشه.

 

_____________________________________________________

 

مرد جوان روی نیمکت پارکی نشسته بود و به گذشته، حال و آینده نامعلوم خود

فکر می کرد...

 

یه آشنا در حالی که از کنارش رد میشد...

- حاجی! نبینم تنها نشسته باشی!

 

یه غریبه بهش نزدیک میشه و ...

- ظاهرا شما هم مثل من اینجا تنها هستید، اجازه هست کنارتون بنشینم؟!

و ...

 

مرد جوان به این فکر می کرد که روز به روز دایره تنهایی اش داره بزرگ و بزرگ تر

میشه و او هیچ مقاومتی در برابرش نمیکنه. مثل این شعر سهراب ...

 

" صدای همهمه می آید/ و من مخاطب تنهای بادهای جهانم/ و رودهای

جهان رمز پاک محو شدن را/ به من می آموزند..."

___________________________________________________

 

+ دو تا آهنگ خوشگل و آرامش بخش از Vanessa Williams  

                         اولی ، دومی

    مناسب برای احوالات ناخوش این روزهای من

 

پ.ن دو هفته ای میشه که نت نیومدم. به جـــز یه بار که اونم برای یه پست فوری اومدم.

       معلوم نیست باز کی بتونم بیام.

 

 

نظرات 13 + ارسال نظر
فرید پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:11 ق.ظ

؟
چیه خوب نمی نویسی که به درک! مگه من که می نویسم چه گلی به سر این ملت زدم؟؟
هان هان هان؟؟؟
امید اصلا من چه بی تربیت شدم نه؟
میگم بیا جفتمون از الاغ با هاله بنویسیم هان؟
چطوره؟
بی خیال کامنت....
کاش اول تایید می کردی!!!!!!!!
تا بعد

شرتو پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:37 ق.ظ http://sharto.doxdo.com

اون پست فوری رو با اینکه پینگ نشده بودی همون موقع دیدم. همون تکه‌ی وسط این یادداشت.
ممنونم که تولدم رو تبریک گفتی :-)
کاش میگفتی چرا خوب نیستی...

حاجیه پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:02 ب.ظ http://hajieh.wordpress.com

سلام
امیدوارم که بتونم خاکستر های زمان رو ببینم ...
آهنگ هایی رو هم که معرفی کرده بودی اولی رو الان دارم گوش میدم خیلی قشنگه مخصوصا من که عاشق ویلونم ...
راستی اتفاقی افتاده؟

روزهای بی خاطره پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:28 ب.ظ http://greatmemorial.blogspot.com

سلاااااااااام! کجایی تو؟! چی شده؟! میدونم. برای همه ژیش میاد. نه فکر کنی یکباره اونم فقط برای تو! این یه قصه تکراریه فقط شاید محتوای این قصه ما با همدیگه فرق کنه ولی شکلش یکسانه! به هر حال برات آرزوی موفقیت دارم. همیشه :)

شرتو پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:31 ب.ظ http://sharto.doxdo.com

امید جان میدونم که پست قبلی بود. حالا دیدم که جمله‌م رو کامل ننوشتم. ببخشید، یادم نیست دقیقا چی میخواستم بنویسم درباره‌ی تکه وسط این یادداشت. اما میدونم منظورم مرد جوان بود و رهگذرها. همون داستانک‌هایی که باعث به روز شدن اینجا میشن. حالا اینکه پست قبل همون فوری‌ست یا نه، نمیدونم.

محمد تاج احمدی جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:48 ق.ظ http://hooliganboy.blogspot.com

مرسی
جالب بود

مهدی جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:44 ب.ظ

سلام
خواستم بگم توی موسیقی خیلی خوش سلیقه هستین.

سارا (سایبان عشق) جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:13 ب.ظ http://sayeban-eshgh.persianblog.com

امید عزیزم سلام.
نبینم ناراحت باشی داداش؟؟ بد نباشه؟
ممنون که همین ذره ذره ها رو هم میای! چون همه دلتنگت میشیم...
راستی دانشگاه قبول شدما....
کی میای شیرینی بگیری؟
همیشه شاد باشی

محمد جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:25 ب.ظ http://mohammad.caspianblog.com

سلام
خوشحالم، راستی اگه امدی اونطرف واسه قالب رو من حساب کن!
آهنگ اول هم بسیار زیبا بود ممنون

خاطره شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:50 ب.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

سلام
آپ میکنی و خبر نمیدی این رسمشه...؟
دایره تنهایی....جالبه
این خواننده رو دوست دارم دانلود میکنم

خاطره شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:37 ب.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

آهنگ های قشنگی بودند الان دانلود کردم

مهتاب دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:13 ق.ظ http://www.alijooneshgh.blogfa.com

سلام خیلی زیبا بود مرد جوان

روزهای بی خاطره دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:39 ب.ظ http://greatmemorial.blogspot.com

آره شاید فقط برای ساعاتی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد