قصه ظهر جمعه

 

به پایان خط سرنوشت رسیده بودم که تو آمدی و من گفتم نقطه

سر خط!

 

 

از کوچه روبرویی دو تا خانم اومده بودن خونشون تا با مادرش صحبت کنند و اجازه بگیرن که بیان خواستگاریش! میگن پسرمون خیلی خوبه، سر به راهه برای خودش سر کار میره، ماشین داره، خونه داره، اخلاقش خوبه ...

 

ولی اون 15 سال بیشتر نداره! تا امروزم جز خوردن و خوابیدن و درس خوندن و تفریح کار دیگه ای نداشته! به قولی دهنش هنوز بوی شیر میده...

 مادر که خوب بچه اش رو میشناسه بهشون میگه که هنوز دخترش بچه اس ... اما اونا باز اصرار دارن که بیان خواستگاری.

پسره 25 سالش هست، خدایش میخاد برای خودش شریک زندگی انتخاب کنه یا بچه داری کنه؟

چرا توی جامعه ما هنوز این طرز فکر غلط وجود داره تا یه دختری کمی قد و بالا میگیره  فکر میکنند که آماده ازدواجه و به خودشون اجازه میدن تا بیان خواستگاریش.

چرا هنوز مردم توی بدبخت کردن دختراشون بازم چشم و هم چشمی می کنند؟

 

 

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش

و او یکریز و پی در پی دم گرم گلویش بر گلویم سخت بفشارد

و خواب خفته گان خفته را آشفته تر سازد.

                                                                        دکتر شریعتی

 

 

+ ...قصه ظهر جمعه که یادتون هست ...

مهرماه امسال آخرین قسمت این برنامه قدیمی از رادیو پخش شد.

یادمه قدیما ظهرهای جمعه که میشد رادیو  رو روشن میکردیم تا ساعتی از

ظهرهای کسل کننده جمعه رو با صدای دلنشین علی رهگذر بگذرونیم...

یادش بخیر... صدای خش دار و زیباش....

اما وقتی بزرگتر شدم  و کامپیوتر و اینترنت یکی بعد از دیگری وارد  زندگیم شدند

دیگه فرصت نشد این برنامه رو دنبال کنم...

آهنگ ابتدایی برنامه رو یادتون هست؟

اگه دوست داشتید میتونید یه بار دیگه آهنگ برنامه همراه با صدای علی رهگذر

از اینجا گوش کنید. سایت شخصی علیرضا سرشار معروف به علی رهگذر.

 

 

+ آهنگ فیلم معروف محمد رسول الله ساخته مرحوم مصطفی عقاد  (لینک از صفا.این.لن)

 

+ Gmail Mobile   جی میل خود را بر روی موبایل چک کنید...

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
مجید جمعه 25 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:41 ب.ظ http://ehsasi.blogsky.com

سلام
مطالب وبلاگت جالبه
خوشحال میشم به منم سر بزنی

سارا(سایبان عشق) یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:52 ق.ظ http://sayeban-eshgh.persianblog.com

سلام داداشی.
والا منم موندم! آخه ۱۵ سال هنوز می فهمه ازدواج چیه؟ (زمان بچگی ما که هنوز نمی فهمید! حالا دیگه نمی دونم!) خندم میگیره! الان خواهر منم حدودای ۱۵ سالشه! تصور کن صبا بخواد عروس شه! وا مامانی!! نینیتو عروس کردی!!!
خدا به داد این دختره برسه!
اما ظهر جمعه منم گاهی وقتا مثل تو گوش می کردم! خیلی وقت پیش اما الان دیگه سالها بود که....
تموم شد نه؟ یادش به خیر!
راستی امید؟ این جی میله واسه همه هست یا باید به نت وصل باشه گوشی؟؟؟
شاد باشی داداشی عزیزم!

[ بدون نام ] یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 12:13 ب.ظ

chetory omidak. in shereh shariati kheili gashang bud . badesham ke khob to say kon jozveh kasayi bashi ke nareh khastegarieh 15 saleha looooooooool. rasti in sareh khati kieh? 45 ruz mundeh omidak. 45 ruz. woohooooo

احســـــــــان یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:12 ق.ظ http://www.ehsansheitoon.persianblog.com

احساست قابل ستایشه**به امید روزهای بی دغدغه**خوشحال میشم بهم سر بزنی**

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد