گنجشک و ماه


 

غروب گنجشک گفت:

                        من آزادم و عاشقت هستم

                        تو خیلی زیبایی و خیلی دور.

                        می دانم هرچه پرواز کنم به تو نمی رسم

                        از لب برکه پرید و کنار فانوس کهنه برکه نشست که قرار بود روشن شود.

.......

ماه دلش عجیب گرفته بود.

ماه آن شب

باز هم زیباتر شده بود.

ماه حرف های دلش فراوان بود.

 

*روزگار عجیبیست نازنین ...

 

این نوشته های زیر مربوط به 29 اردیبهشت ماه هست که اون موقع به دلیل از کار افتادن

بلاگ اسکای نتونستم توی وبلاگ قرار بدم...

...........................................................................................................

 

یه دل میگه برم برم

یه دلم میگه نرم نرم

طاقت نداره دلـم دلم

                           بی تو چه کنم ....

 

 

سلام :)

بازم هم فرصتی شد تا بتونم بعد از مدتها بیام شهر خودمون و بتونم بیام نت...

(الیته نیومده باید برگردم!)

اول اینکه نمایشگاه کتاب برگزار شد و برخلاف سالهای گذشته  که  حداکثر 2

بار می رفتم امسال 6 بار رفتم. در حالی که امسال کتاب خاصی مورد نظرم برای

خرید نبود ولی خوب باز کتاب گرفتم .  چند تایی رو نام می برم..

 

بینایی نوشته  ژوزه ساراماگو   (در ادامه کوری )

راه عشق ( تحولات روحی مهاتما گاندی)  ----> کتاب فوق العاده ایه.

دیکشنری اکسفورد (انگلسیی به انگلیسی ) واقعا اورجینالش یه چیز دیگه ای هستش .

در ترازو کانادا .

غریبه ای در دربار انگلیس (زندگی دایانا)

504 Absolutely Essential Words

آنچه مردان درباره زنان می دانند! (این کتاب نوشته محمد صالح علاء (مو قشنگ) هستش

جالب اینکه بدونید تمام صفحات این کتاب سفید هست!  حتی شماره صفحه هم نداره! خیلی

جالبه . به این میگن یه ایده ناب... البته تا حدودی هم به واقعیت نزدیک هست.)

و

.

.

.

نمایشگاه امسال با سالهای گذشته چند تا تفاوت داشت ....

1.       خرید کتاب به شکل چشمگیری کاهش یافته بود.

2.       سالن میلاد که واقعا چرت شده بود!

3.       خدمات بانکی و مخابراتی ضعیف بود. ( البته مثل همیشه )

4.       جمعیت فوق العاده زیاد بود که نزدیک 70 درصد برای گردش و تفریح اومده بودند!

5.       خبری از سیب زمینی سرخ کرده های معروف نمایشگاه نبود : ))

6.       اطلاع رسانی بهتر از سالهای گذشته بود.

7.       امسال چمن های نمایشگاه از حضور خیل علاقمندان بی نصیب موند!

8.       سالن مطبوعات تحت تاثیر انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته بود!

 

چندتایی هم سی دی گرفتم ...

از جمله ... لینوکس توزیع Suse

کارتون Shark Tale  (افسانه کوسه)  از استودیو دریم ورکز.

چند تا هم سی دی توپ موسیقی کلاسیک از  Clyderman و Tangerine dream

.

.

.

*مثل اینکه 18 اردیبهشت تولدم بود. چه زود سالها یکی پس از دیگری داره میگذره...

چندتا از دوستان منو حسابی شرمنده کردند ... ممنون.

27 اردیبهشت هم تولد دوسالگی وبلاگم بودش ... الان دیگه رفته توی سه سال :)

 

*راستی فیلم های در راه خانه و انتشار هم فیلم های جالبی بودند. اونایی که دیده

باشند می دونن چی میگم.

 

سه گانه دنیا ، برزخ ، قیامت.

یکم هم از کژتابی های ذهنم بگم که نتیجه خوندن روزنامه جام جم هستش!

یکی از روزا که با حسین رفته بودم نمایشگاه چند دقیقه ای برای استراحت نشستیم...

جمعیت همین طوری در حال عبور بودند و هر کس به یه سمتی در حال حرکت . بعضی ها

هم که در حال استراحت...

به حسین گفتم ... چی مشیه الان خدا دستش رو بزاره روی دکمه Stop و همه چی ثابت بشه

مردم بی حرکت بشن و یهو صفحه مات بشه... بعدشم یه The End

تیتراژ پایانی فیلم بیاد .... و  دنباله این فیلم به نام برزخ ساخته بشه...بعدشم قیامت ...با همون

بازیگرا و همون عوامل.

حسین گفت در اون صورت جبرئیل حتما منشی صحنه هستش! :))

 

 

+ بزرگان ایران ... واقعا حیفه اینا ایران نیستن!

 

و

 

این نیز بگذرد ...

 

.............................................................................................................................

 

حالا فقط می تونم یه پیشنهاد برای همه کتابخون ها داشته باشم و اون اینه که کتاب

راه عشق (داستان تحول روحی مهاتما گاندی) نوشته اکانت ایسواران را بخونید. شاید بتونم

به جرات بگم اگه این کتاب رو  بی نهایت بارم بخونم باز خسته نمیشم. زندگی گاندی به بیانی

شیرین بیان شده و در واقع داستان زندگی از خردسالی تا پایان عمرش هست...

این کتاب رو وقتی آموزشی  بودم یکی از مربی هامون که اتفاقا خیلی هم دوستش داشتیم

بهموم پیشنهاد داد و  حالا من به شما توصیه می کنم.

 

دو تا از صدها سخنانی که در این کتاب آورده شده رو اینجا می نویسم... ( این کتاب مجموعه سخن

نیستش، بلکه در لابلای اون گنجانده شده)

 

 « هنگامی که فردی از فرد دیگری متنفر است، این خود اوست که به بیماری های جسمی

و احساسی و روحی دچار می شود.هنگامی که عشق می ورزد باز خود اوست که به یک

کل بدل می شود ، نفرت، هلاکت می کند؛ عشق، شفا می دهد. »

 

« در میان تجربه های سخت، درس عالی غلبه بر خشم را آموخته و دانسته ام همانگونه که

گرما، اگر کنترل شود ، به انرژی تبدیل می شود، خشم نیز در صورت مهار شدن می تواند به

نیرویی مبدل گردد که جهان را تکان می دهد. »

 

 

دو تا آهنگم از کلایدرمن میزارم تا برید توی حس!

 

Eroica

 

Another_brith

 

میرم به سوی سرنوشت...

نظرات 16 + ارسال نظر
ع جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:40 ب.ظ http://eshg-az-koja.persianblog.com

salam aziz. chetory. khub o khosh o sareh hal . baz umadi khuneh. khosh begzarun. tavalodetam mobarak ;) lolool

ساکورا جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:50 ب.ظ http://2004cherry.blogspot.com/

سلام اون کارتون افسانه کوسه ها رو هنوز ندیدم باید قشنگ باشه .اینجا خیلی تبلیغ می کردن

رفا شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:26 ق.ظ http://www.doostanmag.com/rafa/

فکر کنم باید کتاب کوری رو بگیرم. با نظرت موافقم

قاصدک شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:29 ب.ظ http://636.blogsky.com

سلام امید جان
بازم تولدت مبارک
تولد بلاگت هم مبارک ایشالله صد سالیگش (;
دل قاصدکم عین دل اون ماه گرفته:(
من امسال نتونستم برم نمایشگاه
کتابهایی که گفتی رو حتما می خونم (:
کتابی که بدون صفحه هست چطوری باید دنبال یه مطلبش بگردی ((:
سه گانه دنیا ....اونم خیلی جالب بودش
خوش باشی

سارا(سایبان عشق) یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:46 ق.ظ http://sayeban-eshgh.persianblog.com

سلام.
نیومده باید بری؟ یعنی چی؟؟
بی سلام و بی کلام!
ممنون!
نوشته هات قشنگ بود. مثل همیشه. وای که اگه اون فیلم جالب با اون منشی صحنه ی باحالش رو الان میشد دید چه حالی داشت! نه؟
راستی... من این روزا زیاد کتاب می خونم. نظرت در باره ی کتابای کودک چیه؟ من کتابای نیکولا کوچولو رو پیشنهاد می کنم و البته کتاب خاطرات یک مغ و شیطان و دوشیزه پیریم کوئیلو. جدیدا اینا رو خوندم خیلی باحال بودن. خوندیشون؟
امید؟ نمایشگاه دوربین دیجیتال رو نرفتی؟
آخ که چقد تهران جام خالی بوده! مگه نه؟ :دی
یه چیز دیگه!
از فیلم کوسه یه خاطره دارم...
وای عجیب روزی بود اون روز... آخرش که ما هیچ کدوممون نفهمیدیم فیلمه کی شروع شد کی تمام! اصلا جریان چی بود! واسه خودش پخش شد! (بچه های بد!!) باید از اول تماشا کنیم.... :دی
امیدوارم هرجا هستی شاد باشی.
و البته به امید دیدار داداش امید گلم.....
قربانت...سارا...

سهیل یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:49 ب.ظ http://loveyou.blogsky.com

سلام .خوبی . وبلاگ قشنگی داری . راستی دوست داری با وبلاگ گروهی ما و خود ما آشنا بشی . ممنون .. موفق باشی

آوای دل دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:56 ق.ظ http://aava2003.blogspot.com

سلام امید عزیز. چقدر خوبه که می بینم هرچند وقت یکبار باز هم فرصت می کنی سری به وبلاگت بزنی و مثل همیشه نوشته های جالب بنویسی. چقدر دلم برای نمایشگاه کتاب تنگ شده و با خوندن گزارشت کلی یاد خاطرات گذشته افتادم. ممنون بخاطر معرفی کتابهای خوب.
با تاخیر فراوان هم تولدت رو تبریک می گم و برات آرزوی بهترین ها رو در زندگی می کنم. تولد وبلاگت هم مبارک باشه و امیدوارم همیشه برقرار باشه.

سیبگل سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:25 ب.ظ

سلام بابالنگ دراز عزیز . بالاخره تونستم بیام و وبلاگت رو بخونم :)) از خونه باز نمی شه . بازم مثل همیشه قشنگه .آدما هم مثل همون گنجیشکه و همون ماهه میمونن . هر کی یه جوری از چیزایی که داره و نداره ناراضیه .... عجب دنیایی شده ها ....

ملیکا سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:50 ب.ظ http://gijmangooli.persianblog.com

سلام دوست خوبم تولدخودت و وبلاگت مبارک میدونی چند وقت بود به اینجا سر نزده بودم خوشحالم که آمدی و آپدیت کردی. در مورد نمایشگاه کتاب گفته بودی که جالب بود در مورد بینایی ادامه کوری گفته بودی که اون هم جالب بود من کتاب کوری را که خوندم تا مدتها درگیرش بودم راستی هروقت فرصت کردی به و بلاگ من هم سر بزن. ای بدک نیست هنوز می گرده!

مینا آلبالو چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:30 ق.ظ http://mina-albaloo.blogfa.com

سلام

خوبی؟


نفهمیدم کی اومدی و کی رفتی .

تولد خودت و وبلاگت همراه هم با کمی تا بیشتری تاخیر مبارک :)

صد سال بهتر از این سالها

ممنونم که به من هم تبریک گفتی .

:)


خداحافظ

[ بدون نام ] چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 06:26 ب.ظ http://mosafe2rahi.persianblog.com

و اما صفر ... این دفتر آقای صالح علا همش زیادست

یاس جمعه 27 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:38 ب.ظ

یاس جمعه 27 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:39 ب.ظ

یاس جمعه 27 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:40 ب.ظ

سلام
اومدم سر زدم همه رو خوندم و رفتم
برات ارزوی موفقیت دارم
خوش و خندان باشی

سارا(سایبان عشق) دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:02 ق.ظ http://sayeban-eshgh.persianblog.com

وقتی که دلتنگ می شوی...
وقتی سلامت را پاسخی نیست...
وقتی ستاره ها همه رفته اند و شاپرک مدتهاست از گل سرخ خویش بی خبر است...
دلتنگی ها که تمامی ندارد!
شاید پروازی....
شاید امیدی...
شاید نگاهی...
غزلها دارد گم می شود در حوالی کوچه های دلتنگی...
دلم برای گل سرخم تنگ است!

یاس چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:50 ق.ظ

آره واقعا جای بزرگانی که لیست کردی خالیه ولی عزیزم چرا به نظر شما استادهای برجسته ای که در ایران هستن و دارن فعالیت می کنن نباید مورد احترام و تکریم واقع بشن. مثلا به آدرس زیر مراجعه کن. مشتی است نمونه خروار.
http://ferdoss.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد