جان پناه
مرد دست عروس را در دست پینه بسته داماد گذاشت و به خواهرش که زیر تور
و حریر ، اشک فراق می ریخت ، نگاه کرد .
- عزیزتر ار جانم را به تو می سپارم. خدا یار جفتتان باشد.
پیشانی خواهر دوقلویش را از پشت تور بوسید. اقوام نزدیک ، زیر نور مهتاب ،
برای همراهی عروس و داماد از خانه خارج شدند.
برادر کنار بوم نقاشی نشست. قلم مو را در رنگ سفید برد و روی زمینه سیاه ،
عروس سفید پوشی را کشید که باد وحشیانه لباسش را دور تنش می تاباند.
************
قلم مو را روی رنگها انداخت . از پنجره به سپیده دم نگاه کرد . از هنگامی که
خواهر را راهی کرده بود ، چند ساعت می گذشت . پنجره را باز کرد . تصویرش
روی شیشه افتاد . موهای سفید کنار شقیقه اش را لمس کرد. بعد از مرگ مادر
و زن گرفتن پدر چقدر زحمت کشیده بود تا خواهر را به سرانجام برساند.
شعاع خورشید از شیشه پنجره در چشمانش افتاد. یعنی خواهر خوشبخت
می شد؟ لباس بیرون پوشید. از اتاق به حیاط آمد. و به خیابان و خود را با اولین
وسیله به گورستان شهر رساند.
خورشید بالا آمده و بر سنگ ها می تابید. پیش رفت و سر بر دامن گوری سه
ساله گذاشت. چشمها را بست.
مادر دیشب به خانه بختش فرستادم. دعا کن خوشبخت شود. ساعتی ماند ،
راز و نیازی کرد و بلند شد.
************
در خم کوچه بود که او را دید . با لباس تور عروسی و چادری روی آن ، دوید تا به
او رسید.
- چرا اینجا؟!
- بهم گفت دیگه حق ندارم تو را ببینم.... سر همین حرفمان شد......
- یعنی تو ... برگشتی؟
خواهر با حریر آستین رنگهای چسبیده به موی برادر را پاک کرد و به آن و نمک
چشمان مرد لبخند زد.
- آمدم ؛ اما برمی گردیم با هم. باید به شوهرم بگویی برایم هم پدری و هم مادر.
نه فقط برادر. مرد سری تکان داد.
- برویم.
«در زندگی دردهایی وجود دارد که روح انسان را مثل خوره می خورند»
صادق هدایت
این بار آهنگی از دکتر محمد اصفهانی.
نیازی به تعریف و تمجید نداره! از اینجا داونلود کنید....
سلام
امید جان
من اینو قبال خونده بودم
چقدر آدم ناراحت میشه وقتی می خونه
سلام امید اقا(شیوا خانم) من تازه مشتری وبلاگت شدم.وبلاگ قشنگی داری بهت تبریک می گم فقط نمی دونم چرا اهنگات دانلود نمیشه.نمی دونم باید توی freewebpage
sign up کنم یا نه.اگه ممکنه راهنماییم کن.موفق باشی .مرسی
سلام. من این متن رو حدود ۱ ماه پیش تو یه وب لیگ خوندم(یادم نیست کدومش)آیا این واقعیت داره؟
ممنون که بهم سر می زنی . نماز روزه ی شما هم قبول....
سلام مطلب قشنگی بود ولی باید روش یه کمی فکر کنم تا بتونم نظر کاملی بدم
یک جمله ای تو وبلاگت دیدم خیلی حال کردم....اگر از کسی متنفری از قسمتی از خودت در او متنفری!زیرا ........این نکته های قرمز توپ بود...شاد باشی
خوب بود
هم نام عزیز چه بگویم که ناگفتنم بهتر است .... قشنگ بود ... یادم باشه یه چیزی تو همین مورد بنویسم ... خوش باشی
سلام
امروز داشتم مشخصات بازدیدکنند گان سایتم رو نیگا میکردم دیدم یه لینک از سایت شما داره!
اون پایین پایین های وبلاگت اسم سایتم رو دیدم .خیلی ممنونم که به سایتم سر میزنین.اما سایت من هنوز تکمیل نشده به زودی اماده می شه!
بالاخره خیلی ممنون از لطفت
موفق باشی بای
راستی ادرس وبلاگم
http://www.netiran.org/weblog
سلام
خیلی فوقالعاده مینویسی
موفق باشی
ببین بلاگت خیلی دیر بالا میاد .یه فکری میکنی براش؟
در ضمن نذار دردها مثل خوره بخورنت.حتمآ.؟
سلام دوست گـــــــــــــــــــــــــــلم مطلبت عالــــــــی بود در ضمن من هم آبدیت کردم خوشحال می شــــــــــــــم دوباره یسری به خونه ما سر بزنی و چراغش رو روشن کنـــــــــــــــــــی................من تا اون وقت منتظرم بای
سلام !
متن زیبایی بود!
آهنگ اصفهانی هم قشنگ بود!
راستی در اولین فرصت لینکت را جزو اسامی دوستانم ثبت خواهم کرد!
موفق باشی
صدر
یک دنیا زیبا بود به خدا...
سلام تبریک میگم خیلی با حال بود. خوشحال شدم . یه سری هم به ما بزن.پاینده باشی. التماس دعا
سلام. این آهنگ دکتر هم زیباست. ممنون که اومدی مهمونیمون. راستی هر چی گشتیم لینکی ندیدیم. موفق باشی.
سلام اقا امید ..خوبی پسر...داستان خیلی قشنگی بود..ببخشید اگه نتونستم بیام ...راستش دیگه دل و دماغی واسم نمونده...قربونت...بای
بابا اینجا چقدر لطیفه!ادم جدی جدی احساس آرامش بش دست میده