دوستت دارم


اینکه همیشه می گویم « دوستت دارم »،
فقط به خاطرِ این نیست که دوستت دارم،
نترس، از روی عادت هم نیست،
اگر چه به ترسیدنت عادت دارم.

اینکه گاهی می گویم « یقین ندارم »،
اصلا به معنیِ این نیست که دوستت ندارم،
هر دو می دانیم دوست داشتن کافی نیست؛
هیچ کس به ما نگفت راه کدام طرفی است،
من به راهی که انتخاب کرده ام شک دارم.

اینکه از من می پرسی چقدر زمان نیاز دارم،
سوال سختی است که برایش جواب ندارم؛
می دانم حقِ توست که بپرسی و بدانی،
می دانم گاهی می خواهی رهایم کنی ولی نمی توانی،
می دانی، شاید نمی دانم که می توانی، شاید دیگر زمان نیاز ندارم.

اینکه همیشه می گویم « دوستت دارم »،
فقط به این خاطر نیست که دوستت دارم؛
به خاطر این است که این را خوب می دانم،
که حتی اگر به هیچ چیز یقین ندارم،
حتی اگر همیشه اشتباه فکر کرده ام،
و حتی اگر راه اشتباهی آمده ام،
من تمام این راه را با تو آمده ام.
من به خاطر اینکه تو خودت هستی،
به خاطر اینکه خودم را به من نشان دادی،
به خاطر بهترین لحظاتی که به من دادی،
به خاطر اینکه در بدترین لحظات به من آرامش دادی،
همیشه و همه جا « دوستت دارم »

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد