در سرزمین من
زن بودن جنایت است
و من- کتمان نمی کنم
جرمم این است
که با یک جانی از عشق سخن رانده ام
در سرزمین من
زن نیمه ناتمام من است
و من-کتمان نمی کنم
جرمم این است
که با نیمه ناتمام خود
به برابری سخن گفته ام
در سرزمین من
عاشق بودن گناه کبیره است
و زنان - کتمان نمی کنند
گناهکارترین بندگان سرزمین منند
در سرزمین من
حوا
به خاطر یک سیب-
روزی هزار بار
سنگسار می شود
انسان که – شیطان کتمان نمی کند
از تمامی ادیان بر می خیزد
تا به خدا شکواییه ای ببرد
در سرزمین من
لب ها بوسه را در نگاه ها می جویند
و دستها عطر نوازش را در تاریکی ها
و من – کتمان نمی کنم
اخرین جرمم این است
که از پیوند دستها و بوسه ها
به عریانی تمام سخن کفته ام
در سرزمین من
اتهام یعنی جرم
و انها – کتمان نمی کنم
که از همان ابتدا مرا سزاوار مرگ دانسته اند.
سلام
حالا چرا جمعه شب ها
و جرم من اینکه .........................
آفرین به توووووووووووووووووووووووو
خیلی نجیبی !! خیلی......................